عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 9 / 12 / 1392
بازدید : 672
نویسنده : sharef zadeh

 

ازدواج با مرد ازدواج با مرد جا افتاده یا جوان ، کدام بهتر است ؟


شما به‌عنوان یک خانم فکر می‌کنید ازدواج و زندگی با یک مرد جوان‌تر بهتر است یا مردی جاافتاده و با‌تجربه. اصلا به نظر شما چه اختلاف سنی میان زن و شوهر مناسب است؟ بعضی‌ها معتقدند که شوهر حتما باید از زنش مسن‌تر باشد، اما عده‌ای نظر عکس دارند و برخی هم ممکن است همسر همسن و سال خود را ترجیح بدهند. اما آیا واقعا اختلاف سنی در زندگی مشترک مهم است؟باید بگوییم بله، اختلاف سنی در زندگی فاکتور بسیار تاثیرگذاری است اما تعیین‌کننده خوشبختی نیست؛ اما دانستن این اثرات می‌‌تواند به تصمیم‌گیری کمک کند.

 

زندگی با شوهر جوان چگونه است؟

نکات مثبت

آماده زندگی پر هیجان باشید

هرقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد جنس دغدغه‌های‌شان به هم نزدیک‌تر است و آنها به درک بهتری از یکدیگر می‌رسند و در نتیجه احتمال تفاهم بیشتر است.
افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه‌ها و خاطره‌های یکسان و پیش‌زمینه فرهنگی مشابهی برای صحبت و وقت‌گذرانی با هم دارند.
وقتی که ۲ جوان با یکدیگر زندگی می‌کنند، به دلیل جوانی، قابلیت انعطاف بیشتری دارند و در نتیجه راحت‌تر خود را با عادت‌های یکدیگر وفق می‌دهند، حال آنکه با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می‌یابد.
زن و شوهر جوان با هم رشد می‌کنند و می‌توانند همراه هم تازگی‌ها و زیبایی‌های دنیا را کشف کنند و از اینکه در این فرآیند کنار هم هستند لذت می‌برند.
توانایی‌های بدنی ۲ نفر شباهت زیادی به هم دارد؛ می‌‌توانند در روزهای جوانی هیجان را تجربه کنند و در روزگار پیری همراه هم استراحت کنند.
با هم رفتن به دنبال فعالیت‌‌های هیجان‌انگیز می‌تواند سرزندگی و نشاط بی‌حدی به زندگی تزریق کند.

نکات منفی

بی‌تجربگی‌هایش باعث دردسر است

گاهــی تحمل خامی و بی‌تجربگی‌اش را نداشته باشید و از اینکه در مورد برخی از مسائل زندگی به اندازه شما نمی‌داند و به سرعت شما برخی چیزها را یاد نمی‌گیرد، آزرده شوید.
زن دوست دارد با مردی زندگی کند که برای او تکیه‌گاه باشد و بتواند از او حمایت کند. به مرد جوان‌تر کمتر از جا افتاده می‌توان تکیه کرد.
همـــان‌قـــدر کــــه خوشگذرانی‌های زیادی در این زندگی وجود دارد ممکن است مشکلات و ناخوشی‌های شدیدی هم به وجود بیاد.
مرد گاهی آنگونه که زن انتظار دارد منطقی فکر نمی‌کند و حتی ممکن است زن احساس کند مرد زندگی را کمتر جدی می‌‌گیرد.
از نظر مالی و اقتصادی تقریبا اول راه است و خیلی نمی‌توان به تجارب او اطمینان کرد.
هر دو به دلیل کم‌تجربگی سر همه چیز لج می‌کنند و همین می‌تواند اختلافاتی را به وجود آورد.
زن همیشه نگران است مبادا بعد از چندین سال زندگی ظاهرش پیر شود و مرد که حالا جاافتاده شده سراغ فردی دیگر برود.

زندگی با شوهر جا‌افتاده چگونه است؟

نکات مثبت

نگران مسائل مالی نیستید

می‌توان با کمک مرد از دیدگاهی متفاوت به دنیا نظر کرد و مسائل و مشکلات را با نگاهی عمیق‌تر حل کرد.
روبه‌رو شدن با مردی که از نظر مالی به موفقیت و ثبات رسیده، برای بیشتر زن‌ها خوشایند است چراکه مردی که پا به میانسالی گذاشته، احتمالا شرایط مالی بهتری دارد.
دخترانی که رابطه عاطفی محکمی با پدرشان نداشته‌اند برای‌شان ازدواج با مردی مسن‌تر  جذاب است چراکه به دنبال مردی هستند که آنها را زیر پر و بال خود بگیرد و ترس‌های‌شان را دور ‌کند.
مردهایی که اختلاف سنی زیادی با همسرشان دارند، دوست دارند به هر طریقی شریک زندگی‌شان را از خود راضی نگه دارند تا مبادا همسرشان به دلیل اختلاف سنی دچار مشکل شود.
مردانی که همسران کم سن دارند، نگران از دست دادن آنها هستند. مثلاً نگران آن هستند که مبادا همسرشان روزی از آنان طلاق بگیرد و زندگی آنان را متلاشی کند و در نتیجه محبت بیشتری به همسرشان می‌کنند.
مرد با تجربه بسیاری از مشکلات را مدیریت می‌کند و نمی‌گذارد به این راحتی‌ها بحرانی در زندگی ایجاد شود و در نتیجه زندگی حالت یکنواخت‌تری دارد.
مرد با بیشتر چشیدن خوب و بدی‌‌های دنیا قدر زن و زندگی‌اش را بیشتر می‌داند.

نکات منفی

کمتر عمر می‌کنید

وجود فاصله سنی زیاد باعث می‌شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک کنند و دنیای‌شان فاصله زیادی با هم دارد.
وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر‌یک در دوره‌ای از زندگانی به سر می‌برند که به لحاظ قوت و توان  بدنی متفاوت با دیگری است مثلاً زنی که ۳۵ سال دارد، در دوران جوانی و سرزندگی به سر می‌برد و همسر او که در ۶۰ سالگی است به مرز پیری رسیده ‌است.
اگر زن بخواهد گاهی جوانی کند یا کمی سراغ تفریحات شاد و پرهیجان  برود ممکن است همسرش خیلی همراه نباشد و ترجیح دهد در خانه بماند.
ممکن است بعداز مدتی حوصله نداشته ‌باشد شاهد بزرگ ‌شدن زن باشد یا آزمون و خطاهای زن  برای به دست آوردن شغل، جایگاه اجتماعی، حل مشکلات شخصی و ارتباطی‌‌اش را نتواند تحمل کند.
گاه وجود فاصله‌های سنی زیاد باعث می‌شود که برخی از مردان، سوءظن‌هایی نسبت به همسر خود پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای اینگونه افکار خود بیاورند.
فرد کوچک‌تر دچار نوعی رودربایستی رنج‌آور است و نمی‌تواند به راحتی مشکلات کوچک و گاه بچگانه‌اش  را با همسر خویش در میان بگذارد، لذا حرف‌های ناگفته بسیاری دارد.
جاافتاده بودن سن مرد می‌تواند او را به همسری کنترلگر تبدیل کند که مدام برای همسرش تعیین تکلیف می‌کند.
گروهی از کارشناسان موسســـه تحقیقــات جمعیت‌شناسی ماکس پلانک طی بررسی‌های خود متوجه شده‌اند وجود اختلاف سن بین زنان و شوهران تاثیر منفی بر عمر زنان دارد.
ممکن است گاهی به دلیل اختلاف سنی زیاد زن حجالت بکشد شوهرش را در جمع‌ جوانان ببرد یا به دوستان و اقوام جوانش معرفی کند.

بالطبع ازدواج در سن طبیعی بهتر است. پسران جوان در سن ۲۱ تا ۲۶ سالگی و دختران از سن ۱۸ تا ۲۴ سالگی محدوده سنی ایده آل است. ازدواج در جوانی و با مرد جوان از همه نظر بهتر است.

نظر خوانندگان

به چند خواننده زنگ زدیم و نظرشان را در این مورد پرسیدیم.

سارا ابطحی

نمی‌دانم کدام یک درست هست ولی چیزهایی که من مشاهده کردم و احساس کردم این است که دختران و پسران تا وقتی جوان هستند هردو بیشتر تمایل و گرایش به بزرگ‌تر از خودشان نشان می‌دهند اما وقتی به ۴۰ سالگی می‌رسند گرایش‌شان برعکس می‌شود.

فرامرز قاسمی

اختلاف سنی مشخصی به نظر من وجود ندارد. بستگی به این دارد که در چه سنی باشیم. معمولا اگر در سن زیر ۳۰ تصمیم به ازدواج گرفته شود همسر هم باید در همان محدوده سنی باشد. یعنی ۸-۷ سال ولی وقتی به سن ۴۰ برسیم دیگر انتخاب مشکل می‌شود. اینجا می‌توان از فرمول سن مرد تقسیم بر ۲ به علاوه‌۷ استفاده کرد. برای مرد ۴۰ ساله با این فرمول زن ۲۷ ساله به بالا مناسب است.

مینا- ف

شوهرم ۱۵ سال از من بزرگ‌تر است ولی بدون مشورت با من کاری نمی‌کند البته ناخواسته من تصمیم‌گیر اصلی شده‌ام که نمی‌خواهم اینطور باشد. هدف اصلی من از این انتخاب‌ این بود که گمان می‌کردم سن بالاتر یعنی پختگی بیشتر اما نتیجه صد درصد متفاوت بود. البته مشکلی نداریم ولی الان معتقدم پختگی به سن نیست به خصوصیات شخصی بستگی دارد.


تاریخ : 9 / 12 / 1392
بازدید : 687
نویسنده : sharef zadeh

08 28 2013 10 43 15 ب علت شلختگی نوجوانان

علت شلختگی نوجوانان:
چرا نوجوانان شلخته‌اند؟یک اتاق برای یک نوجوان یعنی همه‌چیز. مکانی ایده‌آل برای تماشای تلویزیون، استفاده از رایانه، تلفن‌ زدن، خواندن کتاب، گوش کردن به موسیقی، انجام تکلیف درسی و البته تنهایی! …
نوجوانان ۱۱ تا ۱۸ ساله می‌کوشند قوانین خانوادگی و جامعه را زیر پا بگذارند و همه‌چیز ابتدا از اتاقشان شروع می‌شود. شاید آنها تا قبل از این سن، هر روز جمعه اتاق را مرتب می‌کردند اما از این به بعد شما رنگ یک اتاق مرتب را نخواهید دید.

جوراب‌ها لنگه به لنگه و زیر تخت پیدا می‌شوند. لباس‌ها روی تخت، صندلی همیشه نامرتب است و شما نمی‌توانید به نوجوان حرفی بزنید چون به شما پرخاش می‌کنند و با تندی می‌گویند: «اتاق خودم است.»
● چاردیواری، اختیاری
اتاق یک نوجوان تصویر قابل لمسی از آن چیزی است که در ذهن او می‌گذرد. به هم‌ریختگی‌ها و آشفتگی‌ها به هیچ وجه چیز عجیبی نیست.
اتاق یک نوجوان جزیره‌ای گم شده در میان اقیانوسی دورافتاده نیست بلکه فضایی در میان خانه است. نوجوان در سنی قرار دارد که تنهایی را به بودن در میان خانواده ترجیح می‌دهد. سپس اتاقش را به هم می‌ریزد تا آن را تبدیل به قلمروی خود کند تا بتواند در آن تنها باشد و دیگران از او گریزان شوند. او به گوشه‌نشینی در مکانی مخصوص به خود نیز دارد.
اتاق نوجوان فضایی است که والدین حق ورود ندارند و کاملا برعکس پاتوق همیشگی دوستان است. همین امر والدین را نگران می‌کند. این اتاق شبیه استودیویی است که نوجوان در آن می‌خورد، می‌خوابد، کار می‌کند و…

فرد در دوران نوجوانی با آشفتگی جسمی و روحی مواجه است. نوجوان تلاش می‌کند خود را از زیر فرمان والدین خلاص و به طور مستقل زندگی کند. مرتب نکردن اتاق یکی از راه‌هایی است که به او کمک می‌کند قلمرو‌اش را در خانه مشخص کند و به اطرافیان اثبات کند که جایی برای خود دارد و کسی حق وارد شدن یا تمیز کردن آن را ندارد.
بسیار پیش می‌آید که نوجوانان همان فضایی را که در دوران کودکی در آن بزرگ شده‌اند، بازسازی کنند. در صورتی که او در کودکی در محیطی آشفته بزرگ شده باشد، همان روند را در نوجوانی پیش می‌گیرد و شما نیز نمی‌توانید به او حرفی بزنید چون خود شما عامل این عادت هستید.
● چه باید بکنیم؟
▪ بیش از حد برای او قانون تعیین نکنید.
اتاق یک نوجوان، دنیای شخصی اوست. در صورتی که شما نمی‌توانید این به هم ریختگی را تحمل کنید، دلایل را برای نوجوان توضیح دهید اما قوانین سخت وضع نکنید. گاهی وضع یک قانون، قانون قبلی را زیر سوال می‌برد و همین ابهام باعث می‌شود نوجوان بدتر شود.
▪ به جای او اتاقش را مرتب نکنید
وقتی یک نوجوان در دنیای شخصی‌اش احساس امنیت نکند، به دنبال یافتن هویت در دنیای خارج می‌رود. بیش از حد وارد حوزه شخصی او نشوید. جمع کردن اتاق او وظیفه شما نیست. وظایف را به خود او یادآوری کنید اما خیلی فشار نیاورید. مهم این است که ریخت و پاش‌ها از در اتاقش فراتر نیاید.
▪ برای او قوانینی درباره دیگر اتاق‌ها وضع کنید.
به نوجوان بفهمانید که در خانه تنها نیست. همان طور که شما به او احترام می‌گذارید، او نیز باید به شما احترام بگذارد.
▪ پیش از وارد شدن به اتاقش، در بزنید و منتظر جواب بمانید.
برخلاف کودکان، نوجوانان دوست ندارند با دیگران ارتباط برقرار کنند، به همین دلیل در اتاق‌شان را می‌بندند. در صورتی که هنگام ورود به اتاق او در نزنید، نوجوان این حس را پیدا می‌کند که مورد هجوم قرار گرفته و با به هم ریختگی‌های بیشتر تلاش می‌کند از خود در برابر این هجوم محافظت کند.
▪ عصبانی نشوید.
پافشاری بیش از حد روی یک موضوع یا عصبانی شدن از اینکه چرا نوجوان از دستورات شما پیروی نمی‌کند، باعث می‌شود قدرت شما در نگاه نوجوان بیشتر مورد تردید قرار بگیرد.
▪ بحث نکنید.
وقتی موضوعی چندان اهمیت ندارد، بی‌جهت درباره آن بحث نکنید. گمان نکنید اگر نوجوان از فرمان شما سرپیچی می‌کند، پس به این معنی است که شما را دوست ندارد. او تنها می‌خواهد مقاومت شما در برابر عصبانی شدن را امتحان کند و به نوعی از حیطه فرمانبرداری از شما بگریزد.


تاریخ : 9 / 12 / 1392
بازدید : 909
نویسنده : sharef zadeh

09 11 2013 12 09 39 ق دروغ و دروغگو را چگونه تشخیص دهیم؟

درست است که در کودکی همه ما، ترس از دراز شدن دماغ وادارمان می کرد دروغ هایمان را لو بدهیم و دماغ?مان را حفظ کنیم، اما حالا دیگر می دانیم دماغ هیچ دروغگویی شبیه پینوکیو دراز نمی شود و راه های دیگری برای کشف دروغ وجود دارد، راه هایی که بعضی کاملا به شناخت ما از افراد مقابل?مان ربط دارد و بعضی های دیگر، مثل همین راهنمایی که می خوانید، علمی و کارشناسی شده، توسط متخصصان علم روان شناسی و زبان بدن، کشف شده است…

دروغگو لبخند می زند

شاید فکر کنید لبخند، تنها راه انتقال حس های درست است، اما اصلا این طور نیست و گاهی دروغگوها لبخند می زنند تا حواس شما را از اصل قصه پرت کنند و حرف خودشان را به کرسی بنشانند، اما متخصصان دروغ سنجی معتقدند حتی دروغگوهای لبخندزن هم نمی توانند برای مدت طولانی به صورت تان نگاه کنند و معمولا سر را بیش از اندازه تکان می دهند و حواس?تان را به اطراف پرت می کنند. قرمزی گونه ها، گشادی پره های بینی، تنفس سریع و پلک زدن مداوم، علایمی است که می تواند یک دروغگوی حرفه ای را لو بدهد و نشان دهد طرف مقابل بیش از اندازه مغزش را درگیر کرده است.

چطور حرف می زند؟

این یک راه حل ساده برای تشخیص دروغگویی افراد نزدیک است. تن صدای افراد دروغگو، معمولا عوض می شود و حتی ممکن است بعضی از واژه ها را بکشد یا روی آنها تاکید کند. به لب ها هم نگاه کنید. معمولا دروغگوها بعد از پایان هرجمله، لب ها را به هم فشرده می کنند یا به سمت پایین می کشند.

لبخند دروغی افسانه نیست

این را همه ما در فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی دیده ایم؛ اینکه آدم بد داستان، یک جایی یک لبخند بدجنسانه می زند و دستش رو می شود. شکل عامیانه روایت این راه حل همین است؛ به لبخندها توجه کنید و با توجه به شناخت از طرف مقابل تشخیص دهید این لبخند چقدر با واقعیت سازگار است یا نیست.

چطور حرف می زند؟

این یک راه حل ساده برای تشخیص دروغگویی افراد نزدیک است. تن صدای افراد دروغگو، معمولا عوض می شود و حتی ممکن است بعضی از واژه ها را بکشد یا روی آنها تاکید کند. به لب ها هم نگاه کنید. معمولا دروغگوها بعد از پایان هرجمله، لب ها را به هم فشرده می کنند یا به سمت پایین می کشند.

صداقت یکپارچه است

دروغگوها معمولا پشت تلفن یا در متن یک ایمیل راحت تر دروغ می گویند چون کنترل بدن برای گفتن حقیقتی که وجود ندارد سخت است. اگر یک نفر داستانی برای شما تعریف می کند و به آن مشکوکید، به حرکت های دست و بدنش دقت کنید. اگر صداقت در زبان نباشد، بدن هم همراهی نمی کند. دست ها بی ربط به داستان تکان می خورند، حرکت های شانه مصنوعی است و پاها معمولا دچار نشانگان بیقراری می شوند. به همین دلیل است که خیلی از دروغگوها دست هایشان را به هم گره می زنند و پایین تر از سطح دید قرار می دهند یا اصلا آنها را پشت سرشان مخفی می کنند.

واژه ها مهم اند

دروغگوها از واژه هایی مثل اما، به جز، در غیر این صورت و… استفاده نمی کنند چون یک چرای ساده و ناگهانی شما ممکن است حسابی آنها را به دردسر بیندازد. من، خودم و… هم در جملات دروغی کمتر استفاده می شود چون از نظر روان شناسی آنها در ناخودآگاه خود، می خواهند شریف باشند و این حرف ها را به خودشان نسبت ندهند.

سوال های ساده جواب ساده دارند

وقتی سوال سختی می پرسید، خیلی طبیعی است طرف مقابلتان برای جواب دادن به دوردست ها خیره شود، مکث کند و بعد حرف بزند، اما وقتی سوال های ساده شما تمام این عکس العمل ها را نشان می دهد، حق دارید شک کنید و بین تمام آن من و من کردن های طرف مقابل به این فکر کنید از چه فرار می کند.

از واژگان کلیدی استفاده کنید

اولین نکته ای که برای مصاحبه به روزنامه نگارها یاد می دهند، پرسیدن سوال هایی است که با «چ» شروع می شود؛ چرا، چطور، چگونه و…این یعنی از طرف مقابلت جزییات را بپرس تا به اصل جواب برسی. دروغگوها، معمولا داستانی کلی تعریف می کنند، پس حوصله کنید و جزییات را دانه به دانه با پرسیدن این سوال ها بپرسید. دروغ ها هیچ وقت جزییات ندارند.


تاریخ : 9 / 12 / 1392
بازدید : 694
نویسنده : sharef zadeh

ra4 2209 چگونه عادت ولخرجی را ترک کنیم؟

ولخرجی مصرف گرایانه در واقع استفاده بیش از حد از کالاها و اجناسی است که ما در خانه داریم که می توان آن را با اسراف یکی دانست.

ولخرجی را خیلی ها خرج کردن پول های زیاد، پای هر چیزی پول دادن، جنس بنجل را گران خریدن و تعاریفی از این دست می دانند، حال آنکه ولخرجی تنها خرج پول های زیاد نیست و مصرف زیاد از هر نوع هم می تواند ولخرجی باشد.

ولخرجی مصرف گرایانه در واقع استفاده بیش از حد از کالاها و اجناسی است که ما در خانه داریم که می توان آن را با اسراف یکی دانست.

ولخرجی از این نوع آنقدرها محسوس نیست که به یکباره زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد اما در واقع دزدی است که به سادگی و بدون ترس از پلیس پول ما را خروار خروار می برد.

حال چه کنیم که عادت ولخرجی از سرمان بیفتد؟! راهکارها همین جاست. بخوانید:

۱ – غیر ضروری ممنوع
باور کنید بسیاری از چیزهایی که می خرید ضرورتی برای استفاده شان وجود ندارد. کالای خریداری شده چه از سر چشم و هم چشمی باشد، چه به خاطر وسوسه شخصی و چه تفریحی! پولتان را به باد می دهد و تنها خاصیتش گوشه خانه خاک خوردن است. پس همت عالی برای ترک غیر ضروری ها را فراموش نکنید.

۲ – فروشگاه و دالان های چشمک زن
فروشگاه های بزرگ یک خوبی دارند و چند بدی. خوبیشان این است که یکجا هرآنچه می خواهید بخرید، وجود دارد. اما از بدی هایشان همین بس که دالان های مواد غذاییش خیلی بیخود و بی جهت جیبتان را خالی می کند. یا به این دالان ها نروید یا چشمتان را ببنید!

۳ – مواد شوینده را کمتر استفاده کنید
بسیاری از ماها فکر می کنیم هرچه پودر بیشتری در ماشین ظرفشویی بریزیم یا هر چه مقدار ضدعفونی کننده ها و جرم گیرها بیشتر باشد، لباس ها و خانه مان تمیزتر می شود. حال آنکه نتیجه برعکس است. نه تنها برای تمیز شدن به آب بیشتری احتیاج است، بلکه میزان بیشتری هم شوینده مصرف کرده ایم. یعنی هم شوینده ها زودتر تمام می شوند و  هم پول قبض آب بیشتر می شود.

۴ – کیف پول با خود نبرید
اگر قرار است به تفریح بروید یا برای کار مشخصی بیرون از خانه بروید، مقدار پول مشخصی را با خود حمل کنید و مثلا کارت بانکی تان را با خود نبرید. وجود کارت بانکی یا کیف پر از پول یعنی وسوسه خرج کردن یا همان ولخرجی.

۵ – پولتان را تبدیل کنید
هر ماه مقداری از پولتان را به خرید یک وسیله باارزش مثل سکه، هر چندکه کم عیار باشد، اختصاص دهید. به این ترتیب پول نقد کمتری دستتان است که خرجش کنید.

این ۵ راهکار را امتحان کنید، مطمئن باشید راهکارهای بهتری هم به ذهن خودتان می رسد.

 


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 399
بازدید دیروز : 1123
بازدید هفته : 4997
بازدید ماه : 15208
بازدید کل : 1333813
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com