عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 21 / 10 / 1397
بازدید : 1220
نویسنده : sharef zadeh

 

امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
آیت الله روح الله قرهی مدیر این حوزه علمیه در درس خارج فقه خود به موضوع «فتنه های جدید و راه رهایی از آنان» پرداخت که مشروح آن در ادامه می آید:

در ابتدا می خواهم نکاتی را راجع به مطالبی که دارد در منطقه اتفاق می افتد، بیان کنم. چند ماه پیش در صحبت هایمان بیان کردیم که این حوادث تا آخر سال اتّفاق می افتد. اشاره کردیم به عربستان، افغانستان، پاکستان و برخی از اتفاقاتی که در منطقه رخ خواهد داد.
اوّلاً سرعت اتفاقات در دنیا، سرعت عجیبی است که خود این سرعت، دلالت بر این است که ظهور، به فضل و کرم الهی، نزدیک است. گرچه بیان شده است: «کذّب الوقّاتون»[الکافی، ج 1، ص 368] آن هایی که وقت تعیین کنند، کذّاب و دروغگو هستند و انسان نمی تواند وقت را تعیین کند. امّا:

انقلاب اسلامی نهایتاً تا پنجاه سال عمر می کند و بیش از این طول نمی کشد. در ۱۰ سال ابتدایی آن، امام راحل بودند و الآن هم ۲۷ سال است که امام المسلمین هستند. لذا این پرچم به دست مبارک حضرت حجّت خواهد رسید.

*معنی «کذّب الوقّاتون» چیست؟
از کجا معلوم است حوادثی که دارد به وجود می آید و ما در شرف آن اتّفاقات هستیم، برای ظهور است؟
معنای «کذّب الوقّاتون» یعنی کسی بگوید: فلان روز، فلان ساعت، حضرت ظهور می کند که هیچ کس نمی تواند چنین مطلبی را تبیین و تعیین کند.
لذا تعیین وقت محال است. گرچه برخی از بزرگان و اعاظم بیان فرمودند: امکان دارد که برای برخی معلوم و مشخص باشد. دلیل این است که قرآن هم می فرماید: از علم آگاهی ندارند، مگر تعداد اندکی «وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلا»[آیه 85 سوره اسراء].
لذا برخی قائل به این هستند که شق دوم آن هم موجودیت دارد؛ یعنی امکان دارد برخی از اعاظم و بزرگان ما، حتّی از زمان ظهور هم اطلاع داشته باشند که آن هم به این دلیل است که آن ها از مقام تقوا به أتقی رسیده اند و تالی تلو معصوم گردیده اند.
امّا اگر از این باب بگذریم که وقت و روز و ساعت معین معلوم نیست، إلّا عندالله تبارک و تعالی. یعنی شقّ دوم را قبول نکنیم و همان شقّ اوّل را مدّنظر داشته باشیم. پس اگر این طور هم باشد «کذّب الوقّاتون» به این معنا نیست که اگر اعاظم و بزرگان و اکابر ما بیان کردند که اتّفاقاتی که رخ می دهد، دلیل بر نزدیکی ظهور است، ما آن ها را هم نعوذبالله دروغگو بدانیم و بگوییم: «کذّب الوقّاتون». باید دقّت کنیم که معنای «کذّب الوقّاتون»، این نیست. پس معلوم می شود «کذّب الوقّاتون» شامل کسی می شود که روز و ساعتی را تعیین کند. لذا این که بیان می شود علائم نشان می دهد که اتّفاقاتی در راه است که نشانه ظهور است، بیجا نیست.
اوّلاً سرعت زمان، سرعت عجیبی است و همه امروزه این را درک می کنند. بنده چندین مرتبه بیان کردم که شما نگاه کنید، بببیند از اوّل سال شمسی (فروردین ماه) تا به حال چقدر به سرعت گذشته و می گذرد! تا هنوز متوجّه نشدیم که محرّم آمده، ماه صفر هم تمام می شود و سرعت زمان، سرعت عجیبی است. با اینکه به صورت ظاهر، ساعت و دقیقه و ثانیه همان است، امّا عجیب سرعتی دارد. الآن در دی ماه هستیم و تا چشم باز کنیم، مجدّد اوّل فروردین خواهد شد.
امّا اتّفاقاتی که در عالم اسلام دارد رخ می دهد، اتّفاقات عجیبی است. این ها همه دست به دست هم می دهد. مطالبی را در پیش داریم که باید بسیار مواظب باشیم. البته خود این ها برای انسان، میمون و مبارک است، اگر انسان بتواند به خوبی از آن ها بهره برداری کند و خود را برای ظهور و سرباز خوبی شدن برای آقا جان، حضرت حجّت(اروحنا فداه) آماده کند.
لازمه آن هم این است که غفلت نکند. چون ثمره غفلت، این است که ما خودمان را به دست حوادث بسپاریم. امّا حال که سرعت زمانی زیاد است و اتّفاقات بسیاری در شرف وقوع است، ما حتماً باید هشیار باشیم و برنامه ریزی کنیم.
یکی از مطالب امروز، این است: ما مسلمانیم و اسلام، دین سلم و دوستی و محبّت است «هل الدّین إلّا الحبّ»[الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج۲، ص۱۲۵؛ المحاسن، احمد بن ابى عبد اللّه برقى،‏ج۱، ص۲۶۲؛ تفسيرفرات‏ الكوفی، فرات بن ابراهيم كوفى‏، ص۴۲۸؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۶۵، ص۶۳]. امّا این به این معنا نیست که غافل باشیم و دائم تدافعی کار کنیم. در مقابل دشمن، در مقابل یهود، در مقابل صهیونیسم، در مقابل کسانی که آرمان های اسلام و نظالم اسلامی را هدف گرفته اند، باید تهاجمی برخورد کنیم، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»[آیه 29 سوره فتح] و شدیدترین برنامه را داشته باشیم.
لذا مع الأسف گاهی ما برای این اتّفاقاتی که در شرف وقوع است، برنامه ریزی نمی کنیم که بگوییم: ای بسا ما روز به روز در تنگنا قرار بگیریم. لذا برای در تنگنا قرار گرفتن برنامه ریزی کنیم. خصوصیّت مؤمن این است و عقل سلیم هم همین را می گوید که انسان باید برای مواقع در تنگنا قرار گرفتن برنامه ریزی کند، نه این که برای روز فراخ و گشاده بودن برنامه ریزی کند.
لذا دور از مطالب سیاسی عرض می کنم هر چند سیاست ما هم عین دیانت ماست امّا منظورم آن چیزی است که در اصطلاح عامیانه، ما به سیاست بازی بیان می شود. به دور از آن ها - که به قول آیت الله شاه آبادی، آن ها مکر است و سیاست نیست - می خواهم این مطالب را بیان کنم که برنامه ریزی کردن برای پسابرجام، اگر در باب وسعت باشد و انسان، غفلت کند، طبعاً نشان داده خواهد شد که این طور نخواهد بود.
نمونه آن، برخوردی است که همین امروز از کشوری بسیار ضعیف به نام حجاز یا عربستان دیدیم که این کشور اصلاً در عالم، اعتباری ندارد و جز نفت، چیز دیگری برای او نیست و مردم آن هم، همه در درون ناراحت هستند و به فضل الهی اتّفاقاتی هم در کشورشان رخ خواهد داد.
لذا دیدیم که دولتمردان این کشور، بعد از شهادت این مرد عظیم الشّأن، شیخ نمر باقر النمر دست پیش گرفتند که عقب نیفتند. آن ها در یمن و سوریه و عراق، شکست خوردند و بانی این شکست ها را هم ایران می دانند. لذا بهانه ای درست کردند و خودشان در سفارتخانه شان آتشی را راه انداختند که البته هیجان مردم هم عامل ازدیاد آن شد و بدین ترتیب طوری برنامه ریزی کردند که روابط خود را قطع کنند. تا حضور ما هم در عربستان و منطقه کمرنگ باشد.
ما باید در این اتّفاقاتی که دارد رخ می دهد، مراقب و هشیار و بیدار باشیم. سه چیز لازمه کار است که من این ها را مختصر بیان می کنم که إن شاءالله به گوش دیگران هم برسد و متوجّه باشند:
اوّلین مورد برنامه ایستادگی در مقابل دنیای ظلم و جور که پشت همه آن صحنه ها، صهیونیسم جهانی(یهود) است و اوّل از همه، اقتصاد مقاومتی است. اگر اقتصاد را براساس فراخ و زیاده بودن منابع کشور و انتظار این که آن ها بعد از این، برای ما همه چیز می آورند و گل و بلبل می شود، تنظیم کنیم، کار بسیار غلطی است. کما این که هنوز جوهر برجام خشک نشده، می بینیم که مجدّداً آمریکایی ها تحریم های دیگری را علیه ما قرار دادند. چرا ما تحریم نکنیم؟! چرا تحریم از ناحیه آن ها باشد؟! اگر در اقتصاد مقاومتی رشد می کردیم، ما امروز می توانستیم بالصّراحه اعلام کنیم که ما یک قطره نفت هم نمی دهیم.
دومین مطلب، شجاعت در تصمیم گیری هاست. اگر ما در تصمیم گیری هایمان شجاعت داشتیم و حتّی اعلان می کردیم، طبیعی است که دشمن هراسان بود. همان چیزی که امام المسلمین(مدّ ظلّه العالی) به آمریکایی ها فرمودند که امروز، روزی نیست که بزن و در رو باشد. یعنی اگر بزنی، می خوری. لذا اگر امروز با قوّت و قدرت چه در آب های آزاد و چه در خشکی ها حضور پیدا کنیم و اعلان موضع قوی داشته باشیم، این طور نیست که احساس ضعف در ما بکنند.
اگر مانند رئیس جمهور کاملاً جو زده و احمق ترکیه نرویم خودمان را خوار کنیم، آن ها حساب کار دستشان می آید و دیگر این طور نخواهد شد که صندلی کوچکی، بدون پرچم کشورمان برای معاون اوّل رئیس جمهورمان قرار دهند و با اخم از او استقبال کنند. اگر ما مجلس را ترک می کردیم، طبیعی است که آن ها احساس ضعف می کردند. امّا هر موقع شما در مقابل دشمن نرمش به خرج دهی، آن ها این را پای ترس و ضعف درونی شما می گذراند و این، قاعده است.
«أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ»[آیه 29 سوره فتح] یعنی همین که شما در مقابل دشمنان شجاع باشید و با شدیدترین روش دیپلماتیک و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی با آن ها برخورد کنید. اگر این طور شد، شما را ترسو نمی بینند و بلکه از شما خواهند ترسید.
سومین مطلب، وحدت حول محور ولایت است. دقّت کنید که در اینجا وحدت حول محور ولایت، مهم است، نه حول محور حزب، گروه و یا احزاب.
بنده از شما روحانیون محترم و همچنین دانشجویان عزیز و کسانی که مطلب من را می شنوند یا می خوانند، استدعا دارم که این را در همه جا اعلان کنید که ولایت محوری به وجود نمی آید إلّا به این که بحث امام و امّت در جامعه جا بیفتد. اینکه بدانیم ما یک امام بیشتر نداریم و امّت هم باید یک امّت واحده باشند. وقتی پروردگار عالم می فرماید: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً‏»[آیه 213 سوره بقره]، یعنی همه مردم یک امّت هستند، حالا چه برسد به مؤمنین و نیروهای متدیّن و انقلابی و مردم شریف ایران. لذا یک ایران است به عنوان یک امّت و یک رهبر است به عنوان امام. اگر این را داشته باشیم و جا بیفتد، پیروز خواهیم شد و دیگر این أنانیّت و من من کردن ها و سهم خواهی ها و طلب کار بودن ها از بین خواهد رفت.

* از سال ۱۴۰۰ برای ظهور لحظه شماری کنید

حوادث دیگری هم در شرف وقوع است که لازم است من این نکته را هم در اینجا بیان کنم - که بنا دارم این نکته جدید را چندین مرتبه دیگر هم بیان کنم - و آن، این که بدانید انقلاب اسلامی، نهایتاً تا پنجاه سال عمر می کند و بیشتر از این، طول نمی کشد. در ده سال ابتدایی آن، امام راحل عظیم الشّأن بودند و الآن هم 27 سال است که امام المسلمین هستند. لذا این پرچم به دست مبارک حضرت حجّت خواهد رسید.
اولیاء خدا فرمودند: از 1400 در 1400 دیگر برای ظهور لحظه شماری (نه روزشماری) کنید. گرچه امکان دارد زودتر هم باشد؛ چون انسان می تواند قضا و قدر را با دعا برگرداند، «الدّعاء یردّ القضاء»[كافی، ج 2، ص 469].
لذا از آن طرف هم مردم باید آماده باشند؛ چون امام معصوم نمی آید، مگر اینکه مردم، امّت باشند. لذا اینکه بیان کردیم: وحدت باید در محور ولایت باشد و بحث امام و امّت جا بیفتد، تمرینی برای قبل از ظهور است که وقتی آقا جان، حضرت حجّت(روحی له الفداء) آمد، دیگر آماده باشیم. چون ما نائبش را به عنوان امام و خود را به عنوان امّت او پذیرفتیم و این چنین تمرین کردیم. لذا بعد از ظهور دیگر با مقوله امام و امّت، غریبه نخواهیم بود. پس این یک نکته بسیار مهمّی است که باید در آن، دقّت کرد.
حال، یک عده تصور خام کردند که می توانند با ورود به خبرگان، رهبری را عوض کنند. امّا باید بدانند که رهبری از ناحیه خداوند بوده است. ثانیاً آن هایی که -نعوذبالله- برای 10 سال دیگر برنامه ریزی کردند، باید بدانند که چنین اتّفاقی نخواهد افتاده و خود ایشان (رهبر فرزانه ما) به فضل و کرم الهی، پرچم را به دست آقا جان، حضرت حجّت(روحی له الفداء) خواهند داد.
لذا ما باید مراقب نفس دون که باشیم، چرا که این نفس دون باعث این حرف ها هست. چه بحث شورایی و چه بحث تغییر دادن. در مورد بحث شورایی هم قبلاً بیان کردم که اگر شورایی کردن صحیح بود، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) هم شورایی امامت می کردند، ولی تا امام حسن(علیه السلام)، امام است، امام حسین(علیه السلام)، ولو بالقوّه امام است، امّا امامتی ندارد و این نکته بسیار مهم است.
مطالبی دیگر هم به وقوع خواهد پیوست که شاید خیلی مناسب نباشد که بیان کنیم، امّا از طرفی هم باید آمادگی باشد، لذا بدانید در افغانستان و پاکستان و در اطرافمان در خلیح فارس، اتفاقاتی می افتد و باید آمادگی فراوانی داشته باشیم. اگر در حول محور ولایت و امام بودیم، طبیعی است که موفّق خواهیم شد. لذا باید هشیار و بیدار بود.
البته نکته ای هم هست و آن، اینکه وقتی بحث وحدت حول محور ولایت را مطرح می کنیم، باید همه از سهم خواهی دست بکشند. بنده هم - گرچه اطلاعیه ای را خواهم داد، اما از همین جا هم بیان می کنم که - انصراف خودم را از انتخابات مجلس خبرگان رهبری تبیین می کنم تا راه برای دوستان باز باشد و از کسانی هم که احتمالاً در لیست واحد جامعتین نیستند، از همین جا دست آن ها را می فشارم و به محضر مبارکشان عرض ادب می کنم و از آن ها درخواست عاجزانه دارم  که برای رضای خدا و برای از بین نرفتن وحدت، انصراف دهند. لذا این طور نشود که آن ها هم در مقابل جامعتین، لیستی مجزّا ارائه دهند، ولو به اینکه اسامی موجود در لیست جامعتین، آن طور که این ها می خواهند، انقلابی و ولایی و ... نباشند، گرچه إن شاءالله همه خوب هستند، امّا شاید آن طور که این آقایان می خواهند، نباشند.
لذا باید وحدت حفظ شود و لیست های متفاوت تبیین نشود. گرچه شاید یک عدّه نظرشان این باشد که وجود لیست های مختلف، نشان از دموکراسی و هیجان زیاد و مشارکت بیشتر مردم است، امّا ابعاد مختلف این مطلب را باید در نظر بگیریم که یکی از آنان، این است که شاید لیست های متعدد، سبب از بین رفتن اتّحاد و تفرّق آراء و به سر کار آمدن افرادی شود که نه دنیای ما را تأمین می کنند و نه آخرت ما و یقین بدانید چنین افرادی با ولایت مشکل دارند و زاویه بسیار زیادی با آن دارند و هدفشان را هم این قرار داده اند که این سیّد عظیم الشّأن را بردارند و کار را به جایی برسانند که این قدر وضعیّت داخلی حسّاس شود و فتنه با داعش گره بخورد که حتّی برخی از خصّیصین و کسانی که سینه چاک ولایت هم هستند، بگویند: مگر امام راحل عظیم الشّأنمان نفرمود: حفظ نظام، اوجب واجبات است، حالا اگر امام المسلمین هم نبود، چه اشکالی دارد؟! اصل، حفظ نظام است. لذا قصدشان این است که چنان صحنه را غبارآلود کنند که برخی عقب نشینی کنند و این، هم نکته بسیار مهمّی است که باید در آن، مراقبت و مواظبت و تأمّل کرد.
این هم به وجود نمی آید إلّا به اتّحاد. طبیعی است مردم هم از تمام کسانی که چه در مجلس خبرگان و چه در مجلس شورای اسلامی ورود پیدا می کنند، انتظار دارند که مطیع ولایت و امام المسلمین باشند.
مطالبی دیگری هم هست که إن شاءالله بنده در صحبت های آینده ام بیان خواهم کرد؛ چون این یکی دو هفته بنده به واسطه این که ثبت نام کرده بود، معذور بودم و نمی توانستم خیلی صحبت کنم که تصوّراتی شود، امّا حال، احساس راحتی می کنم که می توانم به خوبی هر چه که تکلیفم هست، بیان کنم و دیگر به این عنوان نیست که بگویند: می خواهد سنگ خودش را به سینه بزند و بگوید ما ولایی هستیم تا به مجلس راه پیدا کند. والله از اوّل هم بر این امر راضی نبودم، از بس آقایان آمدند و رفتند، پذیرفتم و حالا هم این بار از روی دوشم برداشته شد و من الحمدلله از این بابت خوشحال هستم.
لذا همان طور که بیان کردیم: ما در باب لیست واحدی که از جامعتین می آید، نگاه نکنیم که فلانی چنین است و با ولایت زاویه دارد و ...، بالاخره وقتی آقایان این لیست را آوردند، چاره ای نداریم که بپذیریم. به خاطر خدا کوتاه بیاییم تا إن شاءالله رشد خوبی باشد. بالاخره باید تحمّل کنیم، امّا نه اینکه خود را به خواب بزنیم و غفلت کنیم. مراقب و مواظب باشیم و إن شاءالله مردم هم باید به فضل و کرم الهی مراقب آن افراد هم باشند تا إن شاءالله مطلب درستی به وجود بیاید.

/1102001307

منبع: فارس


تاریخ : 21 / 10 / 1397
بازدید : 1153
نویسنده : sharef zadeh

 

آنچه مسلم است این است که با گذشت قرنهای متمادی هنوز بشریت به دنبال حلقه مفقوده اتصال خود با نظام تکوین و وجود مطلق است تا با پیوند جان و جانان به مسئله «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»[1] دست یازد و در تماشاخانه جلوه جمال الهی خلوت خود را به جلوت تجلی نظاره گر باشد.

هر کدام از منتظرین در مذاهب و عقاید مختلف و با عناوین مختلف به نوعی وحدت موضوع دارند و از میان این منتظران می توان گفت نقش شیعه و تشیع در گسترش این فرهنگ رنگ و صبغه خاصی دارد.

يكي از مهم  ترين شاخصه  های مكتب تشيع، اعتقاد به وجود امام مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف  به عنوان آخرين دلیل و برهان هدایت خداوند سبحان، واسطه فيض الهي، منجی بشریت و موجود موعود است. براساس اين اعتقاد حضرت مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف در حال حاضر حیّ و حاضر، شاهد و ناظر اعمال همه جهانيان بخصوص شيعيان خود، فريادرس درماندگان است و در انتظار روزي است كه به فرمان خداوند حکیم اقدام رهايي  بخش و قيام عدالت  گستر خود را آغاز نماید.

همانگونه که پيامبر أعظم صلی الله علیه وآله وسلّم بشارت داده اند:«يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[2]

«زمين را پر از عدل و داد نمايد آن چنان كه پر از ظلم و ستم شده است.»[3]

با توجه به اين عقاید مسئله «انتظار» در مكتب ما جايگاه خاصي داشته و بخش عمده  اي از معارف شيعي را به خود اختصاص داده است.

با تأسف فراوان بايد اذعان نمود كه با توجه به اینکه انتظار و مهدویت در مكتب شيعه جایگاه والایی دارد و با وجود سفارشات و توصیه های فراواني كه از جانب پيامبر أعظم صلي  الله  عليه  و آله وسلّم و ائمه اطهار عليهم  السلام بر مسئله انتظار فرج تأکید دارند، شيعيان آن سان كه بايد و شايد به اين مسئله اهتمام نورزیده و توجه شایسته ای در شأن مهدویت و عنایت به ابعاد مختلف آن ننموده  اند. شاید بتوان اذعان نمود که در سالیان اخیر اقبال قابل توجهی نسبت به این امر صورت گرفته و علمای مهدویت و اساتید صاحب نظر در این زمینه به روشنگری ها و قلم فرسایی های عمده ای پرداخته اند.

در اين ميان عده ای از اصحاب سلوك و دنباله رو عرفان و معنویت با مطرح کردن مسئله خليفه  اللّه  و انسان كامل و پرداختن به نقش حجت الهي در عالم هستي، تنها به جنبه ماوراءالطبیعیه آن وجود اطهر عنایت داشته و نسبت به ساير جنبه  های اساسی آن غفلت ورزيدند.

 و همچنین عده ديگری از اصحاب شريعت تنها به جنبه طبيعي آن وجود اطهر عنایت داشته و نسبت به نقش آن حضرت به عنوان امام و پيشواي مردم هیچگونه گرایشی و تلاشی برای فهم این معارف ننموده و تنها تکلیف و وظیفه مردم را در دعا کردن و گریه کردن برای ظهور آن حضرت دانستند تا شاید بدین وسیله حضرت خودشان بیایند.

و نیز عده دیگر هم ضمن همّ و غمّ خود را صرف دو جنبه طبیعی و فرا طبیعی آن وجود مقدس عجل الله تعالی فرجه الشریف نمودند تا به جنبه ظهور فردی حضرت بقیة الله الأعظم روحی و ارواح العالمین له الفدا نمودند.

اما از ميان این گروهها، عده ای با در نظر گرفتن همه ابعاد یاد شده، به تبیین معناي دقیق و صحیح انتظار پرداخته و درصدد تشریح وظايف و نقش مردم در زمان غيبت برآمدند. در اين ديدگاه، هم مسئله خلافت الهي انسان كامل مطرح شده و هم به جايگاه و نقش مردم در قبال آن وجود مقدّس توجّه شده و هم به وظیفه مردم در دعا براي حفظ آن وجود اطهر و تعجيل در ظهورش پرداخته شده است که می توان گفت یکی از پیشگامان از عده حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) است که عملاً مسئله مهدویت تشریح کردند. و ديدگاه خود را اینگونه مطرح نمودند:

«البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمي  توانيم بكنيم، اگر مي  توانستيم مي  كرديم. اما، چون نمي  توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. ... اما ما بايد فراهم كنيم كار را، فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت عليه السلام ...»[4].

حضرت امام خمینی(ره) در جايي ديگر نيز درباره مفهوم «انتظار فرج» مي  فرمايند:

«انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند. و مقدمات ظهور إن  شاء اللّه  فراهم شود.»[5]

تبیین انتظار

کلمه «انتظار» از «انْتَظَرَ- انْتِظَاراً»: یعنی «توقع آن چيز را داشت، در آن كار درنگ كرد.»[6]

یا بعبارتی «چشم داشتن» و «چشم به راه بودن»[7]. چشم داشت و چشم به راه بودن به امید یک آینده مطلوب و نیز به امید ظهور یک منجی و بعنوان یک آزادی بخش و... و این نوع انتظار، در حقیقت مفهومي است كه با نهاد همه انسان ها عجين شده است و مي  توان گفت كه همه انسان ها به نوعي منتظرند.

به بيان ديگر انتظار يا اميد به آينده مطلوب، همواره همراه و همزاد انسان است و اگر اميد به آينده را از او بگيرند، سرنوشتي پوچ و تباهي خواهد داشت، از این روست كه در بیان نوراني پيامبر أعظم صلي  الله  عليه  و آله وسلّم آمده است:

«الْأَمَلُ  رَحْمَةٌ لِأُمَّتِي وَ لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا رَضَعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَراً. »[8]

«و فرمود: آرزو، رحمت است براى امت من و اگر آرزو نبود مادر بچه  اش را شير نمى  داد و باغبان نهالى نمى  كاشت.[9]»

بنابراین، انتظار و چشم به راه آينده مطلوب بودن عاملی است در وجود انسان كه او را بسوی تحرک و پویایی بیشتر سوق می دهد و اگر این عامل در وجود او ضعیف و یا خاموش گردد منجر به کسالت و رکود او و باعث افول او به سوی پوچی و افسردگی روح تعالی و تکامل او خواهد بود.

معانی انتظار بر اساس آموزه های اسلام:

آنچه از قرائن و شواهد بر می آید این است که؛ اميد به آينده و انتظار فرج خارج از دو معنا در آموزه  هاي دين اسلام نیست:

1. انتظار به معنی الأعم 2. انتظار به معنی الأخص

در معنای اول انتظار حالت و جنبه های فردی بیشتر مدنظر است و اهتمام اسلام به اين معناي عام از انتظار و اميد به آينده تا بدان حد بوده كه از يك سو اميد به فرا رسيدن گشايش از سوي خداوند در زمره برترين اعمال برشمرده شده و از سوي ديگر يأس و نااميدي از رحمت خداوند از جمله گناهان كبيره به شمار آمده است.[10]

و البته جنبه های مختلف انتظار را در ماجرای انتظار حضرت یعقوب علیه السلام نسبت به حضرت یوسف علیه السلام می توان به وضوح دید، از آن جمله که؛

قرآن كريم نااميدي از رحمت خدا را از ويژگي هاي كافران برشمرده و از زبان حضرت يعقوب عليه السلام چنين نقل مي كند:

«يا بَنِيَّ اذهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ و أخيهِ و لا تَيْأَسُوا مِن رَوحِ اللّه  إنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنَ رَوْحِ اللّهِ إلاَّ القَومُ الكافِرونَ.»[11]

« اى پسران من، برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از فرج و رحمت خدا نوميد نشويد، كه جز كافران از رحمت خدا نوميد نگردند.»[12]

و روایات متعدد و بسیاری نیز بر تقویت روحیه امید و انتظار فرج تأکید دارند که در اکثر این روایات از انتظار فرج به عمل و برترین عمل تعبیر شده است.

و اما در معنای دوم انتظار به خروج از دایره فردی و شمولیت آن نسبت به جنبه های اجتماعی و فراگیر آن اشاره و تأکید می شود.

که در آموزه های دینی همانگونه که در تاریخ و روایات مختلف دیده می شود انسان را از سطحی نگر بودن و محدود به فردیت و فردگرایی بسوی عمومیت و عمیق بودن سوق می دهد که انسان علاوه بر اینکه روی خود و تهذیب نفس خویش می پردازد به محیط پیرامون خود نیز توجه داشته باشد و بی تفاوت نباشد و این انتظار در معنای دوم عمق دهی به مسئله انتظار بوده و جنبه اجتماعی آن را تقویت می کند.

انواع ظهور:

بطور کلی بعد از شناخت معانی انتظار به نتایج انتظار که امید است به آن غایت برسند یعنی مسئله ظهور پرداخته می شود:

ما برای ظهور سه نوع معنا متصوریم:

1. ظهور عام 2. ظهور خاص 3. ظهور خاص الخاص

که برای منتظر حقیقی طی این مراحل لازم می آید که از ظهور خاص الخاص به ظهور عام به شرط تقدیر برسد.

ظهور خاص الخاص یعنی اینکه منتظر به وظایف و جایگاه خود در نظام مهدوی طوری آشنا باشد که انگار در سایه عمل به واجبات و ترک محرمات و شناخت وظایف اصیل خود هیچ تفاوتی نداشته باشد که اینک در محضر حضرت حجت بوده و مستقیماً فرامین را از حضرت گرفته و بدان عمل می کند، چون به هرحال با شناخت وظایف خویش اهتمام به انجام وظایف خویش می نماید که در حقیقت می توان گفت حضرت بصورت خاص الخاص برای ایشان ظهور کرده که ارتباط درونی گوش به فرمان بودن را یافته است و مشغول اجرای دستورات مولای خویش است.

و دومین نوع ظهور؛ ظهور خاص است که در این صورت فرد با اهتمام به وظایف نوع سوم ظهور آن قدر پیوند خود را با حضرت حجت روحی و ارواح العالمین له الفدا عمیق می کند که این پیوند باعث ظهور خصوصی حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف بر شخص ایشان می شود که از این قبیل تشرفات در طول قرون متمادی بسیار بوده ولی اندکی از این عده از نوع سوم ظهور گذر کرده و به نوع دوم رسیده بودند مثل سیدبحرالعلوم(ره) که دیگر تشرف ایشان چون طی مسیر ظهور را کرده بودند بصورت ارادی بود نه عنایت محدود به زمان خاص مثل علی بن مهزیار.

و امام نوع اول ظهور نیز برای همگان تقریباً شناخته شده است و آن نیز وقت موعود و سرآمدن انتظار فرج است که برای عموم مردم خواهد بود و البته این نوع ظهور نیز نیاز به تلاش و همت همگانی و زمینه سازی دارد که إن شاءالله انقلاب مهدوی بوقوع بپیوندد.

 

11/04/1394 قم.
13 شعبان المعظم 1436 ق

 

پی نوشت:
[1] البقره/آیه257.
[2] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم،1403 ق./ ج 50، ص: 318.
[3] مترجم: خسروى، موسى /زندگانى حضرت جواد و عسكريين عليهم السلام ( ترجمه جلد50 بحار الأنوار)، ص: 276.
[4] صحيفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمينى، قدس سره)، ج 20، ص 198 ـ 199.
[5] همان، ج 7، ص 255.
[6] بستانى، فواد افرام، فرهنگ ابجدى - تهران، چاپ: دوم، 1375./ متن ؛ ص140.
[7] ر.ك: على اكبر دهخدا، لغتنامه، ذيل كلمه «انتظار»؛ محمد معين، فرهنگ فارسى، ذيل كلمه «انتظار».
[8] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم،1403 ق./ج 74؛ ص173.
[9] كتاب الروضة در مبانى اخلاق/ مترجم:رضائى، سيد عبد الحسين /( ترجمه جلد 74 بحار الأنوار)، ص: 191.
[10] ر.ك: سيدعبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ص 91 - 68.
[11] سوره يوسف 12 آيه 87.
[12] ترجمه قرآن /مرحوم علی مشکینی(ره)/ ذیل آیه.


تاریخ : 21 / 10 / 1397
بازدید : 1122
نویسنده : sharef zadeh

 

آیت‌الله قرهی: با توجّه به علائم، ظهور، نزدیک است

به گزارش خبرگزاری تسنیم، آیت‌الله قرهی در شب میلاد منجی عالم بشریّت، حضرت بقیة الله الاعظم(اروحنا فداه) مصادف با 23 خردادماه سال جاری در خصوص خصایص آخرالزّمان از لسان مبارک امیرالمؤمنین(ع) و علایم ظهور سخنرانی کرد. متن کامل سخنرانی او در ادامه می‌آید:

چطور انسان بفهمد یک فرد برای او از همه مطالب، بهتر است

یکی از خصوصیّات آخرالزّمان این است: موقعی که انسان‌ها پیشرفت ظاهری می‌کنند، از درون، تهی می‌شوند و آن حقیقت را در دانش ظاهری می‌بینند و لذا علم و دانش ظاهری، آن‌ها را از حقیقت انسانی دور می‌کند و همان‌گونه که روایات شریفه تبیین می‌کنند، خونریزی‌ها به خاطر همین دنیاطلبی در آخرالزّمان بیشتر می‌شود.

در کتاب شریف بحارالانوار و هم‌چنین کتاب الارشاد شیخناالاعظم آمده که وجود مقدّس پیغمبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بیان می‌فرمایند: زمانی می‌رسد که اولاد مرا مانند بنی‌اسرائیل مقهور می‌کنند، کسانی می‌آیند که به ظاهر وعده‌هایی به آن‌ها می‌دهند، ولی دنیا به سمت زشتی‌ها و گناه می‌رود، طوری که در شهوت، مردان به مردان بسنده می‌کنند و زنان به زنان! طوری شود که زنان چون مردان به عنوان الگوی خوبی‌ها می‌گردند و منکر نزد مردم معروف و معروف نزد مردم منکر می‌گردد. آن موقع خدا شما را امتحان می‌کند که اگر شما در آن زمان بودید، فقط باید امیدتان به ستاره‌ای از جانب مشرق باشد که مثل ماه شب چهارده بدرخشد و چون وعده را دیدید، توبه کنید و به او بگروید، تا نجات یابید.

امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) در خطبه‌ای که به عنوان خطبه البیان است، خصایصی از آخرالزّمان بیان کردند. گرچه بعضی از آقایان در مورد سند آن، نکاتی را بیان کردند، امّا بعضی دیگر مثل میرزای قمی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن هم در آن زمان، می‌گویند: مطالبی که در این روایت هست، محققّ می‌شود، کما این‌که شده و جالب این است که خیلی‌ از آن‌ها در این زمان که آن بزرگان ما نیستند، دارد محقّق می‌شود.

این خطبه، خطبه‌ای طولانی است - که سند از ابن‌عبّاس است و نکات بسیار خوبی راجع به سند آن وجود دارد، امّا الان جایگاه بحثش نیست - و حضرت در یک قسمت از آن می‌فرمایند: من شما را خبر می‌دهم از آنچه که در آخرالّزمان به وقوع می‌پیوندد و تا خروج صاحب‌الزّمان این‌گونه خواهد بود. زمانی می‌رسد که این خصلت‌ها به وجود می‌آید: مرگ در فقهای بزرگ نمایان می‌گردد. امّت، نمازها را ضایع می‌کنند و از شهوات پیروی می‌کنند - من می‌خواهم «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنین‏» را بیان کنم. لذا به این روایت دقّت کنید - امانت‌داری کم و خیانت‌ها فراوان می‌شود. مردم مسکرات را علن می‌خورند. دشنام دادن به پدر ومادر از ناحیه فرزندان گاه علن می‌گردد. کاری می‌کنند که گناه زیاد می‌شود. کارهای خوب کم‌رنگ می‌شود. برکت از سال و ماه و هفته و روز وساعت برداشته می‌شود (همان‌طور که الآن داریم می‌بینیم، سال که می‌آید سریع تمام می‌شود، مثل الآن که سه ماه از سال گذشته!) آب و هوا دگرگون می‌شود و در فصل باریدن، باران، به سبک دیگری می‌شود. بادهای سرخ شهرها را فرا می‌گیرد. پسر، کینه پدر و مادر را به دل می‌گیرد و نصیحت آن‌ها را به عنوان بدی می‌بیند. بعضی از مردم، چهره‌های پاکیزه، ولی باطن زشت دارند (مثل بعضی از افراد که در غرب می‌بینیم با چهره‌های به ظاهر خوب هستند، ولی چه خون‌ریزی‌هایی می‌کنند!) هر که با آن‌ها معامله کند، ستم می‌کنند. دل‌هایشان دل‌های شیاطین است. آن‌ها از گیاه سدر، تلخ‌تر و از مردار، گندیده‌تر و از سگ، نجس‌تر و از روباه حیله‌گرترند. آز و طمعشان از مشعب(مشعب در عرب یک ضرب‌المثل است که می‌گویند: فلانی، مشعب است. ظاهراً یک کسی در دوران جاهلیّت بوده که خیلی حرص و ولع می‌زده و به این عنوان معروف شده) بیشتر اینان منکر را انجام می‌دهند و کسی نمی‌تواند نهی‌شان کند. با کسانی که منکر را مقابله می‌کنند برخورد می‌کنند و تکذیبشان می‌کنند، (کما این که الآن همین‌طور است و من می‌خواهم بگویم این روایت از همه لحاظ صحیح السند است). کسانی را که نهی از منکر می‌کنند، انسان‌های پست می‌دانند (مانند تعبیری که امروزه دارند و می‌گویند:  این‌ها تندرو هستند تا بدین ترتیب مردم از آن‌ها روی بر‌گردانند) و می‌گویند: اگر آن¬ها را دیدید، به آن¬ها اعتماد نکنید. مردم در مال همدیگر ورود پیدا می¬کنند، ربا حلال می¬شود، خوردن مسکرات و سخنان شرّ و فتنه‌انگیز زیاد می¬گردد (عجیب است حضرت چقدر عالی بیان می¬فرمایند!)، آوازه¬خوانی، غنا و ساز و نوازهایی که وجود دارد، پر می¬شود. فقیر در میانشان خوار و پست و مؤمن، ناتوان و بی¬عرضه جلوه داده می¬شود (مثل الآن که به هر کس که مؤمن است و می‌خواهد نهی از منکر کند، می‌گویند: این‌ها بی¬سواد و بی¬عرضه¬اند)، دانا در نزدشان بی¬قدر است. فاسق در نزدشان گرامی است. ستمگر در نزدشان بزرگ است. ناتوان در نزدشان ناچیز است. صاحب قدرت در نزدشان مالک و ثروت در نزدشان دولت است. امر به معروف و نهی از منکر نمی¬کنند. زکات مال خود را پرداخت نمی‌کنند. مردان، کورکورانه از زنان خود فرمانبرداری می¬کنند (همین بحثی که الآن به عنوان زن¬سالاری هست). پدران هر کار زشتی را از فرزندان خود ببینند، چشم می¬پوشند و خوشحال و مسرور می¬گردند و آن¬ها را از انجامش برحذر نمی¬دارند.

عزیزان! دقّت کنید که امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) در خطبه البیان دارند این‌چنین نشانه¬های آخرالزّمان را بیان می-کنند: مرد از زن خود عمل زشت را به رأی العین می¬بیند، ولی او را نهی نمی¬کند، بلکه گاه تشویق به آن می¬کند (مثلاً می¬بیند با وضعیت بد بیرون می‌آید و خودش را برای دیگران جلوه می¬دهد، امّا او را نهی نمی¬کند؛ تازه گاهی می¬گوید: من اصلاً دوست دارم این‌طور بیرون بیایی. در مشاوره‌هایی تلفنی‌ که داریم، یک بار خانمی زنگ زده بود و می¬گفت: من چه کنم، همسرم به من می¬گوید: إلّا و بلّا باید تو هم مثل خانم¬های دیگر آرایش چنین و چنان کنی و موهایت حتماً باید بیرون بیاید. این خانم گریه می¬کرد و می¬گفت: من باید چه کار کنم؟! او می¬گوید: خوشم نمی¬آید حجاب داشته باشی، این¬طوری  مثل امّل¬ها می¬مانی. وقتی خانم¬های بیرون را می¬بینم و وضع تو را می¬بینم، از تو خوشم نمی¬آید).

خوراک این¬ها از حرام می¬گردد، ذبح این¬ها مشکوک است (این‌ها مواردی است که الآن داریم می¬بینیم، مگر نیست؟!) زنانشان رقاصه و خواننده می¬شوند. مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می¬کنند. زنان بر زین اسب¬ها و مرکب¬هایی سوار می¬شوند (حالا چرا اسب و مرکب می¬گویند، شاید منظور، چیز دیگری مثل امروز باشد) و بر شوهر خود استیلا دارند و در هر امری سلطه خود را اعمال می¬کنند. در آن زمان نوای اهل فجور بلند است و مردم فساد و غنا را دوست دارند. غنا در کوچه و بازار بلند است (شاید همین باندهای ماشین‌ها باشد که گاهی می¬بینی یک ماشینی از کوچه و بازار رد می‌شود و صدای ضبط آن در همه جا می‌پیچد).

علمایشان سرزنش می¬شوند (ببینید! الآن وقتی بعضی از اعاظم، بزرگان و علماء ما تذکر می¬دهند که آقا! چرا این¬طور است؟ تازه سرزنششان هم می¬کنند). در میان این¬ها ریختن خون فراوان می¬گردد، قضاتشان رشوه¬گیر می¬شوند (اصلاً هر چه که امیرالمومنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) در خطبه البیان فرموده: این¬ها علائم آخر الزمان است، کأنّ الآن همین حال را دارد).

تاجر در تجارت خود دروغ می‌گوید، زرگر در زرگری خود و هر صاحب صنعتی در صنعت خود فریب می‌دهد. کسب‌های حقیقی، اندک و کسب‌های دروغین، زیاد گردد.
دانشمندان و دانایان می¬میرند. دل¬ها فاسد می‌شود. گناه رو به فزونی می‌رود و قرآن به کنار گذاشته می‌شود. در مساجد، آلات موسیقی رواج پیدا می‌کند. مردم به هم خیانت و کینه و دشمنی می¬کنند. در این زمان اگر کسی باشد و عتاب نکند، امّا در طول شبانه روز، مدام نماز بگزارد؛ چیزی در نامه اعمالش ثبت نمی‌گردد و نماز او پذیرفته نمی‌شود. در مساجد، سازها و نوازها به صدا درآید، امّا کسی نیست که آنان را از این عمل بازدارد. کردارشان از سر توحّش است و اقوال اینان فقط و فقط چابلوسی به دنیاست. بدعت‌ها آشکار می‌گردد.

طبقه‌بندی انسانها در آخرالزمان از منظر حضرت علی(ع)

حضرت این نکات را که بسیار طولانی است، می‌فرمایند تا بدین جا می‌رسند که طبقه‌بندی می‌کنند و می‌فرمایند: در آخرالزّمان که نزدیک به ظهور فرزندم است، طبقات انسانی به وجود می‌آید: اوّل فتنه از شام شروع می‌شود. شما در هفت طبقه هستید:

طبقه اوّل کسانی هستند که تقوا در آن‌ها فزونی است و پرهیزگار و سرآمد هستند.
طبقه دوم اهل بذل و بخشش و مهربانی هستند.
طبقه سوم اهل پشت کردن به یکدیگر و بریدن از هم هستند.
طبقه چهارم اهل سگ صفتی و رشک بردن به یکدیگر هستند.
طبقه پنجم اهل باد به بینی افکندن و تکبّر هستند.
طبقه ششم اهل خونریزی و اضطراب و صفت‌های بد هستند.
طبقه هفتم اهل مکر و ستیزه‌جویی و فاسق بودن هستند.

وقتی این‌ها آمدند، مرتکب شهوات علن می‌گردند. شهرها را خراب می‌کنند. خانه‌ها را انهدام می‌کنند. طبقه لعنت‌شده‌ای هستند که این طبقه، حیا را کنار می‌گذارند تا زمانی که فرزندم، مهدی بیاید، همین‌گونه خواهد بود. در بین مردم، وحشت به وجود می‌آورند. اضطراب زیاد می‌گردد، آرامش کم می‌شود. توکّل به خدا کم می‌گردد.

حضرت می‌فرمایند: در این‌جا شما به خدا و به اهل الهی توکّل کنید. دارد که حضرت در این‌جا به گریه می‌افتند و می‌فرمایند: از این‌جا به بعد فتنه‌های بیشتری رخ خواهد داد. وای بر کسانی که این فتنه‌ها را به وجود می‌آورند. کسانی هستند که هیچ‌گاه به واسطه این اعمال زشتی که انجام دادند، دعایشان مستجاب نمی‌گردد. مردم چون به فسق و گناه علن دچار شدند، آن‌ها بر این‌ها مسلّط می‌شوند و هیچ خیری در زندگی نمی‌بینند. کفّار زمام امور مسلمین را در دست می‌گیرند. هر کس نافرمانی کند، او را بکشند.

حضرت می‌فرمیاند: وای بر کوفه و آنچه بر او خواهد آمد. سفیانی اسب‌های قوی و وسایل قوی‌ای استفاده می‌کند (حضرت به عنوان مرکب بیان کردند که بعضی به عنوان اسب بیان کردند، امّا مرکب هر آن چیزی است که بر آن سوار می‌شوند) و بر این مردم می‌تازد.¬ چون شیران بر این‌ها وارد شوند. اینان تله‌هایی از کشته‌ها بر زمین می‌گذارند و خون‌ها را جاری می‌کنند.

حضرت می‌فرمایند: شخصی است که نامش با حرف شین آغاز می‌شود (این شاید رمز باشد)، جوانی که اشتر است (یعنی پلک او روی چشمش افتاده) فرمانده آن‌ها می‌گردد. نشانی از خروج سفیانی خواهد بود. پایگاه‌هایی در شام، کوفه، موصل، حمص و ... قرار می‌دهد. حمله او به حمص اوّلین حمله است (همان‌طور که می‌دانید در سوریه اوّلین جایی را که گرفتند، همین جا بود). بعد به چند قریه دیگر می‌تازد و موصل و بغداد هم گرفتار خشونت‌ها و خونریزی‌های زیاد می‌گردد.

الآن موصل را ببینید، گویی حضرت برای امروز ما دارند بیان می‌کنند. ما دوازده سال پیش علائم ظهور را بیان می‌کردیم که قبل از شهادت شهید حکیم(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بود. الآن این‌ها را فقط می‌خوانم و نکاتش را نمی‌گویم. آن‌جا نکاتش را گفتیم، بعد هم پشیمان شدیم و بعضی از نوارها هم نیست شد. اتّفاقاً خصوصی هم بود. در آن‌جا بیان کردیم: سه روز در پل بغداد می‌مانند. آقای حکیم، نفس زکیّه‌ای که باقر است، می‌رود، شهید می‌شود. لذا اوّل نفس زکیّه، شهید محمّدباقر حکیم(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بود.

حالا به ادامه روایت دقّت بفرمایید: نبردی سخت واقع می‌گردد که از فلسطین شروع و تا سوریه ادامه می‌یابد و موصل و بغداد و کوفه و دیگر مناطق را دربرمی‌گیرد.

سفیانی، هر کس را که نامش محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)، علی، فاطمه، حسن، حسین، جعفر، موسی، زینب، خدیجه و رقیه است، از روی بغض و کینه‌ای که به آل پیامبر دارد، به قتل می‌رساند. به شهرها رسولانی می‌فرستد تا بچّه‌ها را برای او جمع کنند. روغن زیتون را برای آن‌ها آماده می‌کند و می‌جوشاند. بچّه‌ها به او می‌گویند: اگر پدران ما نافرمانی تو را کردند، ما چه گناهی داریم؟! امّا به سخنان آنان اهمیّتی نمی‌دهد. آن‌ها را می‌کشد.

آن‌گاه به جانب کوفه رهسپار می‌شود. او کسی است که خون‌های زیادی در کوفه می‌ریزد. او کسی است که امر می‌کند به سپاهیانش که شما با زنان آزادید. شرب خمر برای شما در شام، حلال است. آن‌ها به انواع معصیت‌ها مشغول می‌شوند. پس از چندی سفیانی در حالی که حربه‌ای در دست دارد، زنی را به بعضی از یاران خود می‌دهد تا با او زنا کنند (من مدّتی بود که فکر می‌کردم حربه‌ای که فرمودند چیست، حالا فهمیدیم همین فتوای جهادنکاحی است که اینان دادند). حتّی او به یارانش می‌گوید: در وسط راه، جلوی چشم مردم چنین کاری را انجام بدهید تا مردم بدانند این عمل، قبیح نیست! (همین که علناً گفتند، منظور همین است).بچّه‌ها را از شکم زنان بیرون می‌آوردند (که همین کار را هم در سوریه کردند). امّا به شما بگویم که آن روز، روزی است که بسیار بسیار نزدیک است که هر کس در آن زمان باشد، امید به این داشته باشد که ظهور نزدیک است (شاید همین که آیت‌الله بهجت فرمودند: پیرمردها هم امیدوار باشند، همین است. ما کلیپی از ایشان دیدیم که بعد از درس خارج خدمت آقا رفتند و گفتند: آقا! آیت‌الله ناصری گفتید که شما این مطلب را گفتید، صحّت دارد؟ آقا فرمودند: البته بنا نبود که این‌طور بیان شود و ...؛ یعنی به تعبیر عامیانه قضیّه را پیچاند ولی نفرمود که من نگفتم. چون می‌دانید خیلی از چیزها را نباید بیان کرد و إلّا بداع به وجود می‌آید).

طایفه ترک لشکرآرایی می‌کنند. پادشاهان با آل هاشم در می‌افتند (شاید منظور همین وجود نازنین امام راحل و امام المسلمین باشند که از آل هاشم هستند) ولی ذلیل می‌گردند و هیچ کس بر آل هاشم پیروز نمی‌گردد. تا آن که قائم می‌آید! نکاتی هم هست که حضرت به رمز می‌فرمایند که من بیان نمی‌کنم.

رو آوردن به ایرانیان، سبب حفظ دین مسلمانان

حالا میخواهیم برسیم به همان آیه که فرمودند: «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنین‏». در این‌جا باز روایتی را می‌خوانم که خیلی جالب است، این  روایت در جلد 57 بحارالانوار است. وجود مقدّس خاتم‌الانبیاء، محمّد مصطفی در روایتی که کوتاه‌تر است، می‌فرمایند: زمانی که ظلم زیاد شد، بی‌عفّتی زیاد گردید، گروهی با جلال و جبروت که نه از عرب هستند و نه از ما هستند، بر عرب مسلّط می‌شوند و با آن‌ها با نام خدا و برای خدا قیام می‌کنند. در آن موقع مؤمنان ارزش خود را نشان می‌دهند. «یُجَاهِدُهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قَوْمٌ أَذِلَّةٌ عِنْدَ الْمُتَكَبِّرِینَ فِی الْأَرْضِ مَجْهُولُونَ‏ وَ فِی السَّمَاءِ مَعْرُوفُون»، این‌ها در زمین مجهول امّا در آسمان، معروف هستند، (همین شهدای گمنام) که این‌ها با کافران نبرد می‌کنند و آن‌ها را خوار و ذلیل می‌کنند. هر کس در آن زمان بود، به سمت آن‌ها برود.

من حالا نکته‌ای را بگویم و در این شب این مطلب را برای شما بیان کنم. وجود نازنین سیّد حسن نصرالله، این سیّد عظیم‌الشّأن بیان فرمودند: موقعی که شهید سیّد عبّاس موسوی و شهید موسی صدر(اعلی اللّه مقامهما الشّریف) - که ما قائل به این هستیم که شهید شدند و قبلاً هم که می‌گفتند: آثاری هست، من بیان کرده بودم که ایشان را شهید کردند - به شهادت رسیدند و انقلاب پیروز شد، فهمیدم که باید به این سمت برویم و عرب‌ها اگر بخواهند دینشان را حفظ کنند، امروز باید به سمت ایرانیان بروند.

لذا «خَیْرٌ لَكُمْ» به خاطر همین است. یک زمانی می‌رسد که مردم می‌فهمند، فتنه‌ها زیاد می‌شود و می‌فهمند که یکی باید بیاید که بتواند بالجد مقابله کند. «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَكُمْ‏»، همین است. اگر کسی ایمان بیاورد، می‌فهمد که هیچ کسی جز بقیة‌الله نمی‌تواند کاری کند.

با توجّه به علائم، ظهور، نزدیک است

البته مژده هم به شما بدهم، گرچه بعضی موارد را نباید گفت امّا عیبی ندارد می‌گویم: ایران در امن است، امّا این بدین معنا نیست که ما غافل بشویم. ایران در امنیّت است، داعش و ... نمی‌توانند در ایران کاری کنند، امّا ما باید هشیار باشیم. عزیزان! فقط رو به تقوا بیاوریم. ظهور نزدیک است. چه زمانی است؟ نمی‌دانیم، ولی علائم می‌گویند که نزدیک است. کسی نمی‌تواند وقت تعیین کند، «کذّب الوّقاتون». امّا نزدیک است.

چه کنیم سرباز امام زمان شویم

اگر می‌خواهیم یار امام زمان شویم، باید بدانیم اسّ و اساس خصوصیّت یاران امام زمان، اخلاق و تقواست. عزیزان! گناه نکنیم. عزیزان! دختران من! حجاب را رعایت کنید. مراقب باشیم. پروردگار عالم با کسی عقد اخوّت نبسته است. خداوند با همین ایرانیانی که در روایات این‌چنین از آن‌ها نام برده شده - که من در سخنرانی ایّام الله دهه فجر روایاتی را که اتّفاق انقلاب را بیان کرده، عرض کردم - عقد اخوّت نبسته است. اگر خدای ناکرده به گناه مبتلا شدیم و از آرمان‌های مهدوی دور شدیم، به این مطالب نخواهیم رسید. آن «مکّناهم فی الارض»، اوّل شرطش «اقاموا الصّلوة» است. اقامه یعنی این که انسان، واقعاً خداپرست شود. قرائت نیست. بنده خدا شویم، «یرثها عبادی الصالحون» است، یعنی به بندگان صالح خواهد رسید. اگر این‌طور شدیم، خدای متعال عنایت می‌کند.

لذا این، مژده هست، ولی باید هشیار باشیم که غافل نشویم. من این مطلب را برای روحانیون در درس خارج بیان کردم، بگذارید علن هم بگویم، اگر می‌خواهید سرباز امام زمان شوید؛ بعد از واجبات و ترک محرّمات، دو کار را انجام دهید:

1. به سمت حفظ قرآن بروید. چرایش بماند. امّا هر کس می‌خواهد سرباز امام زمان بشود، چون آمدن حضرت نزدیک است، حافظ قرآن شود. ولو شده روزی دو آیه حفظ کنید، امّا آن را شروع کنید.

2. دعای عهد را با این که برای صبحگاه است، امّا در دو وقت بخوانید. یک بار صبح بخوانید. یک بار هم چون آخرالزّمان است، در شب، موقعی که می‌خواهید بخوابید، بخوانید و همان‌طور که در درس اخلاق هم بارها بیان کردم: با آقا جان، امام زمان هم دقایقی صحبت کنید.

البته همه هم به انجام این امور (حفظ قرآن و دو مرتبه دعای عهد خواندن در هر روز) موفّق نمی‌شوند.

توصیه‌هایی برای رفع بلا از شیعیان به خصوص شیعیان نجف و کربلا

توصیه دیگر این است که برای شیعیان به خصوص شیعیان نجف و کربلا دو کار انجام دهید:

1. صدقه مخصوص بدهید.

2. از فردا که نیمه شعبان است و از طرفی امشب که هم شب جمعه و شب رحمت است و هم شب نیمه شعبان، شب احیا و به نوعی شب قدر است؛ زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام را بخوانید.

این دو کار را برای حفظ کربلا و نجف انجام بدهید. در روایتی که بیان کردم، فرمودند که در کوفه هم وارد می‌شوند که من یک مقداری از آن را بیان نکردم که نترسید. امّا به شما بگویم: قضای مقدّره و معلومه با صدقه و دعا دفع می‌شود و برمی‌گردد. چون می‌دانید بعضی از علائم ظهورف علائم حتمی است. امّا من به صراحت می‌گویم: حتّی علائمی که حتمیّه است، با دعا و صدقه می‌‌شود برگردد. ما یادمان رفته ولی این شرط یادمان نرود: ترک حرام و عمل واجب.

لذا به خصوص شما جوان‌های عزیز که آقا جان شما را دوست دارد، زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام را شروع کنید و صدقه بدهید، دفع می‌شود. اگر به این دو مقوله عنایت داشته باشید، به فضل الهی خواهید دید که به شدّت این تروریست‌ها از بین خواهند رفت.

در این‌جا هم در جمع منتظرین، به دولت عراق توصیه می‌کنم که سپاه بدر باید احیا گردد. امام عظیم‌الشّأنمان بعد از انقلاب، سپاه پاسداران را راه‌اندازی کردند، با این که بدنه ارتش عزیز ما خوب بود. سپاه بدر مجدّد باید احیا شود. هر چه می‌خواهند تعبیر کنند، من اجمالا می‌گویم، اگر فهمیدند، فهمیدند: تا سپاه بدر و بسیج در عراق احیا نگردد، مکافات خواهد بود.

انتهای پیام/


تاریخ : 14 / 10 / 1397
بازدید : 1168
نویسنده : sharef zadeh

 نمک یا «کلرور سدیم» چیزی است که در اسلام به آن سفارش شده است. گذشته از آزمایش های علمی و اعمال فیزیولوژیکی نمک در بدن، امروز در بررسی های دقیقی که عمل آمده، بیش از پیش وجود نمک را برای زندگی لازم دانسته اند و در آزمایش هایی که بر روی حیوانات نموده اند، ملاحظه گردیده چنان که یک ماه به بدن حیوانی نمک نرسد، تلف خواهد شد. بنا بر این می توان نمک طعام یا «کلرور سدیم» را جزو مواد حیاتی بشر دانست. [1]

قالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله: «أَنَّ اللّه أَوْحی إِلی مُوسی علیه السلام: اِبْدَأْ بِالْمِلْحِ وَ اخْتِمْ بِالْمِلْحِ فَإِنَّ فِی الْمِلْحِ دَواءً مِنْ سَبْعینَ داءً، أَهْوَنُهَا الْجُنُونُ وَ الْجُذامُ وَ الْبَرَصُ وَ وَجَعُ الْحَلْقِ وَ الاْءِضْراسِ وَ وَجَعُ الْبَطْنِ»؛ [2]

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد: غذا خوردن را با (مقداری کمی) نمک شروع و با (همان مقدار) نمک به پایان برسانید. چون که در نمک، داروی هفتاد نوع بیماری است که ساده ترین آنها جنون، جذام، پیسی، گلودرد، دندان درد و دل درد است».

قالَ الصّادِقُ علیه السلام: «اَلنَّشْوَةُ فی عَشَرَةِ أَشْیاءَ: اَلْمَشْی وَ الرُّکوبُ وَ الاْءِرْتِماسُ فِی الْماءِ وَ النَّظَرُ إِلَی الْخُضْرَةِ وَ الاْءَکلُ وَ الشُّرْبُ وَ النَّظَرُ إِلَی الْمَرْأَةِ الْحَسْناءِ وَ الْجِماعُ وَ السِّواک وَ مُحادَثَةُ الرِّجالِ»؛[3]

امام صادق علیه السلام فرمود: «شادابی و نشاط (که ضد وسواسی و افسردگی است) در ده چیز است: پیاده روی، اسب سواری (و امثال آن)، فرو رفتن در آب (شنا)، دیدن چمن زار، خوردن، آشامیدن، دیدن (مجاز) زنان زیبا و خوش چهره، جماع کردن، مسواک زدن و هم سخن شدن با بزرگان».

قالَ الصّادِقُ علیه السلام: «عَلَیکمْ بِالسِّواک فَإِنَّهُ یذْهَبُ وَسْوَسَةَ الصَّدْرِ»؛ [4]

امام صادق علیه السلام فرمود: «بر شما باد به مسواک، زیرا وسوسه سینه و مغز را برطرف می گرداند». [5]

امام صادق علیه السلام فرمود: «خلال نمایید، زیرا در نظر فرشتگان، چیزی بدتر از این نیست که در میان دندان های انسان غذا بماند».

بدین ترتیب روشن می شود که اسلام تا کجا روی ریزه کاری ها نظر دارد و به آن توجه می دهد و برای درمان امراض روحی و جسمی و پیشگیری از آن، مراقبت دارد. حالا اگر کسی مایل به عمل نباشد و به دام وسواس و امثال آن بیفتد، به ضرر او است، هم در دنیا ضرر به او خورده و هم در آخرت ضرر می کند.

چون نظر ما در این کتاب بر اختصار است، برای اطلاعات بیشتر در مسایل طبی و بهداشتی اسلام، می توانید به کتاب «نسخه های شفابخش»، تألیف نگارنده مراجعه فرمایید.

پی نوشت:

 

[1] نسخه های شفابخش، تألیف نگارنده، ص 150.

[2] وسائل، ج 16، ص 526.

[3] خصال صدوق، ج 2، ص 210.

[4] سفینة البحار، ج 2، ص 655.

[5] سفینة البحار، ج 1، ص 425.


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1189
بازدید دیروز : 1403
بازدید هفته : 9160
بازدید ماه : 2592
بازدید کل : 1308369
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com