شاید تعریف هر کسی از خوشبختی با دیگری فرق داشته باشد اما با این وجود همه باور داریم که آرامش توام با شادی عین خوشبختی است. و این خوشبختی حاصل نمی شود مگر در سایه همراهی که درونی آرام و ظاهری شاد داشته باشد. و هیچ کس در زندگی همراه تر از همسر نیست و نباید باشد.
همسری که آرام باشد و زندگی را با اضطراب های بیهوده، پر از غم و اندوه نکند... همسری که بتواند احساساتش را مدیریت کند و همیشه اسیر احساسات و هیجانات منفی نباشد.
چنین همسری شاید مومن هم نباشد شاید اصلا باور و اعتقاد دینی نداشته باشد اما چون آرام و شاد است زندگی را پر از آرامش و شادی کند. شاید به این دلیل که در خانواده ای آرام و شاد بزرگ شده وخوب تربیت شده است. بر همین اساس، آرام است و برخوردهایش با دیگران همیشه شاد کننده است.
آرامش روحی و روانی مسئله ای است که تاثیر بسیار زیادی در زندگی همسر و فرزندان فرد دارد. (البته گفتنی است فردی که اعتقادات دینی داشته باشد به دلیل همان اعتقادات باید آرام باشد چرا که بزرگترین ثمره ی توکل بر خداوند، آرامش است، اما گاهی افرادی به دلیل داشتن کودکی بد و تحمل اتفاقات ناگوار در زندگی به لحاظ جسمی و عصبی آسیبهایی می بینند که روی اخلاق و رفتارشان تاثیرهای زیادی می گذارد. اینها باید در دراز مدت با خودسازی و درمانهای علمی و اخلاقی برای تغییر و اصلاح خودشان همت کنند).
در هر حال بعضی آدمها همیشه مضطرب و مشوشند. اگر در حال رانندگی هستند دائما به دیگر راننده ها ایراد می گیرند و غر می زنند اگر مسئولیتی داشته باشند به زیر دستان سخت می گیرند و تحقیر می کنند اگر شوهر باشند، شوهری کنترل کننده و مستبد، یا ایراد گیر و ... اند، و اگر زن باشند زنی بدزبان و پیله کننده و... هستند. اینها اگر در حال حاضر هیچ مشکلی نداشته باشند مشکلاتی را برای آینده فرض می کنند و برای آن غصه می خورند...
زنهایی که دائما نا آرام و مضطربند، هر چه زیبا و خوش اندام هم باشند هرگز همراه خوبی در زندگی نیستند. اینها یاد گرفته اند چگونه هر لحظه را با یک غم جدید مخلوط کنند. چنان چه فعلا دلیلی بر خطای همسر نداشته باشند از این می ترسند که همسرشان در آینده تغییر کند تغییری که مقابله با آن در اختیار آنها نباشد. فرض می کنند که اگر همسرم وفادار نماند چه می شود... اگر بیمار شوم و نتوانم دیگر به وظایفم عمل کنم... اگر مهر و محبت همسرم را از دست بدهم و هزاران اگر دیگر که همه روی اخلاق و اعصاب آدم تاثیر می گذارد ...
زنهایی که دائما نا آرام و مضطربند، هر چه زیبا و خوش اندام هم باشند هرگز همراه خوبی در زندگی نیستند. اینها یاد گرفته اند چگونه هر لحظه را با یک غم جدید مخلوط کنند
بدیهی است که با وجود چنین اضطرابهایی نمی توان به دیگران محبت کرد یا خوش برخورد بود. این بی قراریها خود فرد را که از نفس می اندازند هیچ، شریک زندگی را نیز به تنگ می آروند.
همسری که هر گاه در کنارش بنشینی ناراحتت می کند... تا بحثی شروع شود به جای نگران کننده یا ناراحت کننده ای ختم می شود... حرف زدن با او نه تنها لطفی ندارد بلکه آغاز یک درگیری خواهد بود... چنین همسرانی هیچ گاه نمی توانند همراه خوبی برای زندگی باشند. اینها همیشه لبریز از انرژی منفی هستند. هرگاه دیداری حاصل شود نتیجه اش جز انتقال انرژی منفی و دلگیر شدن نخواهد بود در حدیثی گرانبها از حضرت علی بن موسی الرضا نقل شده است: هیچ کس فایده ای بدست نیاورده است که بهتر باشد از همسر شایسته ایی که چون به او بنگرد شاد گردد و چون از نزد او غایب شود عفت خویش و مال او را نگهدار باشد
امام رضا همسر شاد و شاد کننده را بیشترین سود و فایده ای می داند که یک فرد ممکن است در زندگی به دست آورد.
البته هر زنی می تواند چنین همسر و همراهی باشد کافی است یاد بگیرد چطور احساساتش را مدیریت کند. چطور خودش را از شر اضطرابهای بیهوده خلاص کند.
آینده هم وقتی برسد مثل اکنون است اگر مشکلی هم وجود داشته باشد به یاری خداوند آن را حل خواهیم کرد کافی است تصمیم بگیریم که در همه ی لحظه ها مهربان باشیم. و تنها وظیفه ی خومان بدانیم که چگونه با هم اوقات خوشی را سپری کنیم.
برای یک زن هیچ هنری بهتر از این نیست که یاد بگیرد چطور لحظات شاد و عاشقانه ای در زندگی خلق کند. غذای خوب و لذیذ ،لباس زیبا و دلربا، آرایش ... ، همه بهانه هایی هستند تا یک شب خوب سپری شود اما همه ی اینها فرع بر اخلاق هستند. اخلاق خوب و کلام نمکین و شوخ طبعانه اصل قضیه است.