با توجه به آمار روزافزون طلاق در کشور که به شکل مرضی درآمده و پیامدهای ناخواسته آن که بهصورت آسیبهای فردی و اجتماعی برجامعه تحمیل میشود بجاست یکی از عوامل ماهوی اختلافات خانوادگی که کمتر به آن پرداخته شده و به شکل «نداشتن تفاهم اخلاقی» نمود پیدا میکند را مرور کنیم و آن هم مقایسه شیوه نگرش زنان و مردان در مورد واقعیتهای یگانه است،بدیهی است زن و مرد با هم متفاوتند نه بهتر و نه بدتر بلکه متفاوت، آن دو در دنیایی با ارزشها و قواعد متفاوت زندگی میکنند و اکثر این تفاوتها از نوع و شیوه اجتماعی شدنشان برمیخیزد اما بعضی از مردها و زنها حاضر به پذیرش آن نیستند و این تفاوتها را ضعف شخصیتی همسرانشان تلقی میکنند بنابراین اگر قبول کنیم که زن و مرد همانگونه که از لحاظ جسمی تفاوتهایی دارند، از لحاظ کنشهای اجتماعی و ساختار نگرشی نیز با هم متفاوتند، خواهیم توانست مدیریت مناسبی در زندگی داشته باشیم.
به عبارتی نه تنها شیوه نگرش او را ضعف تلقی نمیکنیم بلکه نقاط مثبت او را برجسته و تاکید میکنیم.
خانمها جزء نگر هستند و به جزئیات توجه زیادی دارند ولی مردان افرادی کل نگر هستند. به طور مثال اگر از زن و مردی خواسته شود که مکان مشخصی را توصیف کنند در مییابیم که زنان تمامی جزئیات را به دقت بیان میکنند ولی مردان وضعیت ظاهری آن مکان را توصیف میکنند. پس از یک مهمانی خانمها میتوانند از همه جزئیات آن حرف بزنند چه کسی چه چیزی گفته و به چه کسی گفته، حالِ هر کس چطور بود، چه کسی چه پوشیده بود اگر از آقایان درباره همان مهمانی بپرسید مِن و مِن کنان خواهد گفت …اِ…بد نبود.
فعالیت اجتماعی مردان بیشتر از زنان است اما خانمها از هوش اجتماعی بالاتری برخوردارند و به وقایع اجتماعی با دقت بالایی توجه نشان میدهند. مردان کمتر میتوانند چند کار را به طور همزمان و منظم انجام دهند اما خانمها به راحتی میتوانند چند کار را با هم انجام دهند به طور مثال یک خانم میتواند با تلفن همراه حرف بزند و همزمان غذایی را بپزد و تلویزیون تماشا کند ولی اگر با مردی که از روی کتاب آشپزی غذا میپزد صحبت کنید عصبانی میشود چون نمیتواند هم از روی کتاب بخواند و هم گوش کند و یا اگر با مردی که در حال اصلاح صورتش است صحبت کنید صورتش را میبرد.اگر در لحظهای که دارد چکش میزند زنگ در به صدا درآید چکش را به انگشتش میکوبد.
خانمها از هدیه گرفتن و خرید کردن بسیار خوشحال میشوند اما اینگونه امور مردان را به اندازه خانمها مسرور نمیکند.جهتیابی مرد از زن قویتر است مثلاً اگر زن و شوهری به مهمانی بروند مرد کوچهها و خیابانها را به ذهن میسپارد اما زن ممکن است آنها را فراموش کند ولی در عین حال زنان جزئیات بیشتری از منطقه را به خاطر میآورند مثل پمپ بنزین یا بانک سر کوچه و…
مردها به علت شیوه اجتماعی شدنشان،در رشتههای فنی موفق ترند و خانمها در اموری که با محفوظات بیشتری سروکار دارند موفق ترند.خانمها از لحاظ شخصیتی نسبت به آقایان شادترند ولی آقایان جدیتر به نظر میرسند.در یک مجلس مهمانی مردها به آرامی صحبت میکنند در حالی که صدای خنده زنان به گوش میرسد.
میزان اعتماد به نفس زنان با احساس اطمینان آنها از «دوست داشته شدن و متمایز دیده شدن» رابطه مستقیمی دارد در حالی که مردان زمانی از اعتماد به نفس کافی برخوردارند که بتوانند درخواستهای همسر خود را برآورده کنند.
زنان دوست دارند برای حل یک موضوع درباره آن صحبت کنند حتی اگر وقت زیادی صرف آن نمایند در حالی که مردان این عمل زنان را پرحرفی تلقی میکنند. به عبارتی یکی از روشهای رهایی از نگرانیها برای خانمها حرف زدن درباره آنها و دریافت همدردی از طرف مخاطب است بنابراین وقتی خانمها در پایان روزکاری حرف میزنند در اکثر مواقع منظورشان بیرون ریختن مشکلات است نه نتیجهگیری و ارائه راهحل عملی. بطور مثال اگر خانمی میگوید سرم درد میکند فوراً شوهرش به او پیشنهاد میکند که قرص بخورد در صورتی که همسرش در این لحظه احتیاج به گوش شنوا و همدلی مشترک دارد اما مرد تک تک واژههای زن را بطور دقیق معنی میکند و آن را واقعی به حساب میآورد و جوابهایش را بر آن مبنا میدهد.