آزمون تدعی لغات
در این آزمون ابتدا یونگ واژه ای را به بیمار می گفت و از او می خواست نخستین کلمه ای را که به ذهنش می رسد، بیان کند و سپس او فاصله زمانی میان این دو اتفاق را اندازه می گرفت. یونگ برای هر فرد بیش از صد واژه را به کار برد.
یونگ دریافت افراد برای نشان دادن واکنش نسبت به لغات مربوط به موضوعاتی که برایشان از نظر عاطفی اهمیت دارد، در مقایسه با بقیه لغات مدت زمان بیشتری را تامل می کنند.
وقتی یونگ از آنها علت کندی واکنش شان را نسبت به آن لغت خاص می پرسید، آنها نمی توانستند علت تاخیرشان را توجیه کنند. همچنین وی متوجه شد که معمولا میان این لغات و افرادی که شخص از نظر عاطفی با آنها احساس نزدیکی بیشتری می کند، مثلا والدین، همسر و فرزندان ارتباط خاصی برقرار است.
این مسئله می تواند مانع رشد روانی فرد به صورت شخصیتی مستقل و باصلابت شود. وی این بارِ عاطفی را که پیرامون یک مفهوم خاص متمرکز می شود، «عقده» نامید.
تعریف عقده
عقده مجموعه ای از عواطف، افکار، ادراکات و خاطره هایی است که در ناخودآگاه شخصی جای دارند و حاصل تجربه های هر فرد در زندگی او و مخصوصا در دوران کودکی هستند.
یونگ همچنین متوجه شد هر عقده، هسته ای غیرشخصی دارد که همانند خاصیت مغناطیسی، اندیشه ها را به خود جذب می کند و پایگاهش در ناخودآگاه جمعی است. او آنها را «آرکی تایپ» نامید. برای مثال شخصی که «عقده مادر» بر او مسلط است، فردی است که نسبت به هر چه مادرش به او می گوید یا احساس می کند، حساسیت زیادی نشان می دهد و در واقع تصویر مادرش در ذهن او همیشه در درجه نخست قرار دارد. او مرتبا سعی می کند مادرش را معرفی کند یا هر محاوره ای را به مادرش ربط دهد. او طرفدار داستان ها، فیلم ها و وقایعی خواهد بود که در آنها، مادران نقش عمده و والایی دارند. او به دقت چشم انتظار روز مادر یا سالگرد تولد او یا هر فرصت مناسب دیگری است که بتواند از مادرش قدردانی کند.
چنین شخصیتی گرایش به تقلید و پیروی از مادرش دارد؛ تا جایی که اولویت ها، ترجیحات و دلبستگی های او را به خود می گیرد. او همراهی زن های مسن تر را به زن های هم سن و سال خود ترجیح می دهد. در ایام کودکی او به اصطلاح یک بچه ننه است و در بزرگسالی و در موقعیت یک فرد بالغ هنوز به نخ های پیشبند مادرش وابسته است.
البته هر کودک و مادری منحصر به فردند اما باید توجه داشت تمام دریافت ها و تجربیات ما از ارتباط با مادرانمان جذب کهن الگویی در ناخودآگاه جمعی خواهد شد که در مورد مثال فوق «آرکی تایپ مادر» نامیده می شود؛ البته این موضوع می تواند عینا در رابطه پدر و فرزند هم اتفاق بیفتد که در آن صورت هسته آن عقده، «آرکی تایپ پدر» است و خود آن عقده با نام «عقده پدر» شناخته می شود؛ مثلا زمانی که مردی همسرش را با نام مادرش مورد خطاب قرار می دهد، شاید این رفتار بر این موضوع دلالت می کند که «عقده مادر» در او، موجودیت همسرش را دربر گرفته است یا علت بازداری حافظه از درک موضوعی که در شناخت مضامینش هیچگونه اشکالی وجود ندارد، می تواند این باشد که حافظه یا خاطره سرکوب شده، با عقده در ارتباط است؛ یعنی عقده آن خاطره را بلعیده است. همچنین یک واکنش عاطفی غلو شده در برابر یک موقعیت، نشاندهنده رابطه آن واقعه با عقده است.
البته لازم نیست عقده ها فقط جنبه منفی داشته باشند؛ مثلا هنرمندی که ذهنش را زیبایی اشغال کرده است، هرگز به اثری که کمتر از یک شاهکار باشد، رضایت نمی دهد و در طی این مسیر سخت از انرژی عقده خود برای دستیابی به هدفش بهره می گیرد؛ بنابراین همه افراد به صورت پیش فرض عقده هایی درون خود دارند. به قول یونگ: «هیچ کس عقده ندارد، بلکه عقده، او را دارد.»
در پایان وقتی گفته می شود کسی عقده دارد، به آن معنی است که او حواسش پریشان چیزی است؛ به طوری که به سختی می تواند به مسئله دیگری فکر کند. یکی از اهداف روانکاوی یونگ منحل کردن عقده ها و آزاد کردن فرد از حکومت جابرانه آنهاست.