ترک بعضی عادتها برایمان سخت است، آنقدر که حتی اگر بدانیم زندگیمان به خاطر همین عادتها لطمه میبیند، باز هم نمیتوانیم ترکشان کنیم. وقتی میگوییم «عادتهای ناپسند»، طبیعتا منظورمان فقط «اعتیاد» نیست، اما اعتیاد به موادمخدر، در همه جای دنیا، سمبل عادتهای ناپسند است و کشور ما نیز به دلیل داشتن مرزهای مشترک با افغانستان، بزرگترین تولیدکنندهٔ موادمخدر جهان، همیشه در معرض این خطر است. ایران به خاطر ۴۴ میلیون جوان زیر ۳۰ سالی که دارد، همیشه خود را با این خطر روبهرو میبیند که شیوع مصرف موادمخدر در جوانانش به بحرانی علیه امنیت ملی تبدیل شود. حل مشکلات جوانان، پر کردن مناسب اوقات فراغتشان، فرهنگسازی و سایر «باید»های حکومتی را که کنار بگذاریم، به این سؤال میرسیم که: نقش خود جوانان در پیشگیری از ابتلا به عادتهای ناپسندِ اینچنینی چیست؟ جوابهای ریشهای روانپزشکان و روانشناسان به این سؤال، شنیدنی است. هیچ فکرش را کردهاید که چرا با همهٔ سعی و تلاشمان نمیتوانیم بعضی از عادتهای بدمان را به کلی ترک کنیم؟ انگار ترک بعضی عادتها برایمان غیرممکن میشود، آنقدر که حتی اگر بدانیم زندگی و آیندهمان به خاطر همین عادتها لطمه میبیند، باز هم نمیتوانیم آنها را کنار بگذاریم و ترکشان کنیم. به تازگی، دو مطالعهٔ جدید توسط دانشمندان کانادایی به بررسی علل این پافشاری پرداخته. دکترجاروین، مجری یکی از این پژوهشها میگوید: «طبق مطالعات ما اکثر مردم میدانند که چه عادتهایی برای آنها خطرناک است و چه عواقب نامطلوبی برای آنها در پی دارد، اما عدم توانایی در ترک این عادتها تنها به این دلیل است که این افراد اطلاعات کافی از این خطرها ندارند. به عبارت دیگر آنها میدانند که اعتیاد به موادمخدر، سیگار کشیدن، پرخوری یا مصرف الکل برای آنها خطرناک و حتی مرگبار است اما دلیل آن را نمیدانند.» او معتقد است بزرگترین عاملِ ناتوانی مردم در قطع عادتهای ناپسندشان، ناقص بودن اطلاعاتشان از علل زمینهای عادتهای خطرناک است. به عقیدهٔ پژوهشگران، صرفا آگاهی از این که یک عادت یا یک روش زندگی، خطرناک است کفایت نمیکند بلکه فرد باید بداند که چرا این عادت برای او خطرناک است و اگر این سطح از دانش و آگاهی برای او فراهم شود، راحتتر به سمت ترک عادت میرود. دکتر جاردین اضافه میکند که: «خوشبختانه مردم در حال حاضر دید و برداشت واقعی و خوبی از عوامل خطرساز برای سلامت خود دارند و حالا ادامهٔ راه وظیفهٔ ما محققان، دانشمندان و استادان است تا در ترک عادتهای بد به این افراد کمک کنیم. فقط کافی است آنها علت مضر بودن عادتهایشان را بهتر درک کنند تا برای ترک، مصممتر شوند.» ● چرا و به چه علت؟! مسألهٔ مهم در ترک عادتها، شناسایی علل به وجود آورندهٔ عادت است. به طور مثال بسیاری از مردم میدانند که مصرف سیگار و اعتیاد به موادمخدر برای آنها زیانبار است، اما در ترک آن ناموفقاند. در اصل، علت این عدم موفقیت، چیزی نیست جز عدم توجه به علل زمینهساز بروز این عادتها و این علل هم بسیار متفاوتاند: استرس، تفریح، فشار همسالان (Peer Pressure)، فقر، بیکاری و... تازه این علل زمینهای هم از یک فرد تا فرد دیگر تفاوت میکند و نمیتوان یک علت مشترک را برای همهٔ افراد به عنوان علت تداوم عادتهای بد عنوان کرد. به همین دلیل، در هر فرد باید بهطور خصوصی تعدادی اقدامات خاص و بررسیهای کامل صورت بگیرد تا علت زمینهای در آن فرد بهخصوص کشف شود. درمان نیز باید در مرحلهٔ بعدی به طور انفرادی و برحسب ویژگیهای آن بیمار خاص طراحی گردد. اگرچه طی این مراحل، بسیار سخت، پرهزینه و وقتگیر به نظر میرسد، اما با التزام به آنها احتمال موفقیت در ترک عادت خیلی بیشتر میشود. پژوهشگران معتقدند اگر عادتهای بد ریشهیابی شوند، شانس ترک آنها به مراتب بیشتر از زمانی است که کورکورانه برای ترک آنها به فرد معتاد فشار آورده شود. اگر به افراد فقط در مورد خطرات عادتهای بدشان هشدار و تذکر داده شود، مشکل آنها حل نمیشود بلکه زمانی میتوان مشکل آنها را حل کرد که عادتهای آنها ریشهیابی و زمینهیابی شود. ● در جستوجوی مقبولیت اجتماعی یکی از علل عادتهای پرخطر، نیاز به مقبولیت و پذیرش اجتماعی است. زمانی که این حس (پذیرش اجتماعی) در فرد وجود نداشته باشد، او برای مقابله با استرسهای ناشی از آن به عادتهای نامطلوب و مضر روی میآورد. این عادتها هم از فردی تا فرد دیگر متغیر است. به طور مثال ممکن است فردی در مقابله با عدم پذیرش اطرافیان، به سیگار روی بیاورد، اما دیگری استرس بیشتری را متحمل شود و به سمت موادمخدر کشیده شود. مسألهٔ مشترک برای تمام این افراد حس تعلق و وابستگی است که یک حس اساسی محسوب میشود. در واقع ما انسانها خود را جزئی از یک ساختار اجتماعی بزرگ میپنداریم و اگر یک رفتار به عنوان یک رفتار پسندیدهٔ اجتماعی شناخته شود، کنار گذاشتن آن برایمان بسیار سخت میشود. عکس این موضوع هم صحیح است. یعنی اگر رفتاری باعث جدا شدن و عدم پذیرش ما توسط جامعهٔ اطراف شود، تلاش خواهیم کرد که آن عادت را از خودمان دور کنیم. پس بسیاری از عادتهای ما برای کسب محبوبیت و مقبولیت اجتماعی به وجود میآیند، اما آیا واقعا این عادتها برای ما مقبولیت اجتماعی را به ارمغان میآورند؟ روانپزشکان میگویند باید در این مورد با افراد صحبت کرد و آنها را روشن کرد که چنین عادتها و رفتارهایی باعث پذیرش آنها نخواهند شد. آنها معتقدند اگر این باور در معتادان ایجاد شود، به طور قطع بسیار راحتتر از قبل قادر به ترک عادتهای بد خود خواهند بود. ● خاموش کردن آتش استرس استرس یکی دیگر از عوامل زمینهساز بروز عادتهای ناپسند است. بسیاری از عادتهای ما صرفا وسیلهای هستند برای کاهش دادن استرسهای روزمرهٔ زندگی. هر آدمی به طور ناخودآگاه روش خاصی را برای کنترل استرسها و فشارهای زندگیمان انتخاب میکند. یکی به کار و فعالیت بیش از حد روی میآورد، یکی دوش آب گرم میگیرد، یکی میخوابد، یکی چای مینوشد و یکی هم پناه میبرد به دامان سیگار و مخدر و... از آنجا که همهمان در زندگی روزمره، استرسهایی را تجربه میکنیم، باید بکوشیم که راههای مقابلهای مناسبی پیدا کنیم، که حتیالمقدور آسیب کمتری برایمان در پی داشته باشد. به طور مثال باید سعی کنیم به هر شکل ممکن میزان استرسهای موجود در زندگیمان را کم کنیم و با توجه به این که همین استرسها باعث تکرار و تقویت عادتهایمان شدهاند، برطرف کردن این استرسها نیز خودبهخود باعث رفع عادتهای بدمان میشود. ● کودک لجباز درون روانشناسان معتقدند همهٔ ما یک کودک درون داریم که معمولا لجباز است و هیچ خوشش نمیآید که از او انتقاد کنند. کودک درون همیشه سعی میکند برای کارهای نامطلوب و عادتهای ناپسندش، توجیهاتی ببافد تا از شر خردهگیریها راحت شود. به طور مثال هر وقت با این انتقاد مواجه شود که: «این سیگار یا این مادهٔ مخدر باعث بیماری و مرگ زودرس تو خواهد شد.» فورا توجیه میآورد که: «در عوض، استرسم را کم میکند. تازه، مدتها طول میکشد تا این سیگار سلامتم را به خطر بیندازد.» به عقیدهٔ پژوهشگران، آشنا کردن مردم با این کودک لجباز درون میتواند بسیاری از مشکلات و سختیهای آنها را در ترک عادات بد رفع کند. به هر حال، تا وقتی مسائل روانی پشت پردهٔ عادتهای بد شناخته نشوند و به درستی مورد بررسی قرار نگیرند، راهحل مناسبی برای برطرف کردن آنها نمیتوان پیدا کرد. به عقیدهٔ پژوهشگران، قبل از این که پزشک به بیمار خود توصیه به ترک سیگار یا موادمخدر کند، باید با او مصاحبهٔ مفصلی ترتیب بدهد تا علت این عادتهای ناخوشایند و مضر را در او پیدا کند و سپس با برطرف کردن این علل زمینهای سعی در برطرف کردن این عادتها کند. به عقیدهٔ پژوهشگران، تنها ارائه تعدادی توصیه و هشدارهای خشک و خالی باعث رعایت مسائل بهداشتی و ترک عادتهای مضر نمیشود. معتادان نیاز دارند که حرفهایشان شنیده شود، مسائل و مشکلاتشان با هنجارهای اجتماعی مطابقت داده شود و سپس، راهنماییهای مناسب به آنها ارائه شود. ● چهرههای در بند ۱) دیهگو مارادونا و کوکائین: مارادونا اسطورهٔ فوتبال آرژانتین که جام جهانی ۱۹۸۶ را یکتنه برای آرژانتین به ارمغان آورد، با کوکائین محو شد. كوكائین، مارادونا را نابود كرد و ۱۵ ماه از دوران اوج فوتبالش را در فصل ۹۲ـ۹۱ تباه كرد. سه سال بعد باعث اخراج او از جام جهانی ۹۴ شد و پروندهٔ زندگی حرفهایاش را در سال ۹۷ بست. همین مادهٔ مخدر نزدیك بود که جان او را نیز در اولین روزهای سال ۲۰۰۰ به دنبال یك حملهٔ قلبی بگیرد. ۲) اریک کلاپتون و هروئین: اریــك كـــلاپتــون، گیــتاریســت خارقالعادهای كه در کشور ما او را بیشتر با موسیقی سریال «لبه تاریكی» میشناسند، به خاطر اعتیادش به هروئین در دهه ۷۰ میلادی برای مدتی از انظار عمومی دور شد و كاملا به حاشیه رانده شد. او اگرچه توانست پس از مدتی بر اعتیاد خود غلبه كند و به عرصهٔ موسیقی بازگردد اما بسیاری معتقدند كه اریك كلاپتون پس از رهایی از اعتیاد هرگز روزهای اوج خودش را تکرار نکرد. ۳) پرویز فنیزاده: خیلیها او را با عینك فریم مشكی زمختاش میشناختند. قیافهٔ معمولیاش شبیه چپیهای متعصب دهه۷۰ میلادی بود. آرام بود. كاری به كار كسی نداشت. دور و بریهایش میگفتند «او میخواست خودش باشد؛ فنیزاده» نه آلپاچینو یا مارلون براندو. خودش تعریف میكرد وقتی جایزهٔ بهترین بازیگری را از دست جوزف لوزی (كارگردان نامتعارفسازِ آمریكایی) میگرفتم، داشتم فكر میكردم كه اگر دوستم لباسش را بهام قرض نمیداد، چطوری توی این مراسم شركت میكردم؟ اواسط آخرین فیلماش، اعدامی، اعتیاد بیش از حد و تزریق بهاش امان نداد و بالاخره جانش را گرفت. آن هم درست وقتی همه پی برده بودند كه فنیزاده احتمالا در چند سال آینده یكی از اعجوبههای بازیگری خواهد شد! ● جملههای داغ ۱) کارل گوستاو یونگ (روانشناس): اعتیاد چیز بدی است و هیچ فرقی نمیکند که معتاد به چه باشی؛ به مورفین یا الکل یا حتی به ایدهآلیسم. ۲) مارتین آمیس (نویسنده): این که چرا بعضی آدمها به یک چیزی معتاد میشوند و بعضیها نمیشوند، فقط یک دلیل دارد و بس: بعضی آدمها ضعیفاند و بعضیها قوی. ۳) جین کاکتو (فیلمنامهنویس): معتاد شدن به موادمخدر که تقصیر خودمان نیست، تقصیر بدن ماست! ۴) جین تیرنی( هنرپیشه): تحسینبرانگیز است که یک آدم بتواند خودش را از هر نوع اعتیادی رها کند و به زندگی برگردد. ۵) فیلیپ آدامز(نویسنده): کتاب خوب عین هروئین است، عین مورفین. به همان سادگی و به همان شدت معتادمان میکند و مجبورمان میکند همهٔ وقتمان و دار و ندارمان را خرجش کنیم.